-
رضا سلطان قلبم
سهشنبه 18 آذرماه سال 1399 17:01
بدرگاهت پناه آورده ام شاها گدایم من گدای زار و دلخسته حقیر روسیاهم من بصد امید روی آورده ام ای خسرو خوبان مکن نومیدم از درگاهت ای شه مبتلایم من بجان مادرت زهرا پناهم ده مرا شاها پناهی جز توام نبود فقیر و بی پناهم من تویی نور خدا و حجت حق مظهر جانان ضعیف و ناتوان رنجور حقیر تیره جانم من امام ضامن و ثامن تو گنج رافت و...
-
خوش اومدی امام عسگری
دوشنبه 3 آذرماه سال 1399 14:54
پسر حضرت هادی! به فدایت پدرم پدر حضرت مهدی! به فدایت پسرم نشسته برقِ شادی تویِ چشمایِ هادی ملائک دم گرفتند ، با آهنگِ منادی از همه سری ، عزیز حیدری خوش اومدی امام عسکری ... اومده آیئنۀ خدا ، نوادۀ علیِ مرتضی دومین امیرِ سامرا،رسیده سومین ابنالرضا تو مدینه گل میبارن اسمشُ حسن میذارن .... از همه سری ، عزیز حیدری خوش...
-
عجب رسمیه رسم زمونه
دوشنبه 26 آبانماه سال 1399 09:39
به یاد کوچ غریبانه عزیزان در این روزگار کرونایی وای برما که اگر،بعد این شام سیه،نبود صبح سپیدی عجب رسمیه رسم زمونه عجب رسمیه رسم زمونه قصه برگ و باد خزونه میرن آدما از اونا فقط خاطرههاشون به جا می مونه کجاس اون کوچه؟ چی شد اون خونه؟ آدماش کجان؟ خدا می دونه … بوته ی یاس بابا جون هنوز گوشه ی باغچه توی گلدونه عطرش...
-
روضه شهادت امام رضا(ع)
جمعه 25 مهرماه سال 1399 20:24
هر سال، اول محرم رو با کلام ولی نعمتمون امام رضا شروع میکنیم: یابن شبیب إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ، برای هر چی میخواستی گریه کنی برای جدّ غریب ما گریه کنید ،آقاجان هر سال اذن عزا رو ما از شما میگیریم، یا امام رضا ! ... روضه هارو از تو دارم گریه هارو ازتو دارم به حسین ، کربلا رو از...
-
روضه واقعی امام حسن مجتبی
پنجشنبه 24 مهرماه سال 1399 18:59
عبدالزهرا کعبی از ذاکرین اهل بیت ،خودش امام مجتبی رو توخواب دید،آقا فرمودند چرا روضه ما رو نمیخونی؟... گفت آقاجون من یه عمر روضه خون شمام ،روضه هایی که از شما به ما رسیده ، همه رو خوندم ... اونی که شنیدم شما رو مسموم کردن .تا جایی که پاره های جگرتون رو داخل تشت دیدن .. حتی به جنازه شما هم رحم نکردن،جنازه شمارو...
-
عزای خاتم
پنجشنبه 24 مهرماه سال 1399 18:49
رسد ز افلاک، نوای ماتم که گشته برپا، عزای خاتم روح الامین بزن به سینه بعد رسول بی قرینه کرببلا شود مدینه جان به لبِ پیمبر آمد پیک عجل پشت در آمد اجازه دست کوثر آمد وا ابتاه واویلا حسینِ زهرا، عزا گرفته کنارِ زینب ،نوا گرفته تاجِ سرم برادرم رفت سایه ی رحمت از سرم رفت حافظ ِسِرِّ مادرم رفت ز پا نشسته خواهرتو چه کرده با...
-
خداحافظ ای حسین من
چهارشنبه 16 مهرماه سال 1399 15:15
تو این شبا برای حال خستمون دعا کن تو رو خدا برا دل شکستمون دعا کن ببین گناهبال و پر، پروازمون رو بسته آقا بیا،برای بال، بستمون دعا کن تو رو به اضطرار زینب، به قلب بی قرار زینب، به غربت مزار زینب، تو رو به لکنت رقیه به زخم صورت رقیه تو رو به غربت رقیه بیا آقا،بیا مولا من اومدم،بازصدات کردم، تو هم منو صدام کن یه کاری...
-
پشت سر مرقد مولا،روبرو جاده وصحرا
سهشنبه 15 مهرماه سال 1399 18:42
تو این شبا برای حال، خستمون آقادعا کن تو رو خدا برا دل، شکستمون آقادعا کن ببین گناه،بال و پر ،پروازما رو بسکه بسته یکدم بیا،برای بال، بستمون آقادعا کن من اومدم،صدات کردم ،تو هم من رو صدایم کن یه کاری کن،بیا من رو ،دوباره رو به راهم کن تو رو قسم به خجلت، سکینه ازآقام ابالفضل آقا منو،این اربعین هم، زائر کرببلا کن آقا...
-
همه آرام وقرار این دل زیارت در اربعین است
دوشنبه 14 مهرماه سال 1399 19:47
تو این شبا برای حال خستمون دعا کن تو رو خدا برا دل شکستمون دعا کن ببین گناه،بال و پر پروازمون رو بسته آقا بیا،برای بال بستمون دعا کن من اومدم،صدات زدم تو هم منو صدام کن یه کاری کن،بیا منو دوباره رو به رام کن تو رو قسم به خجلت سکینه از ابالفضل آقا منو،این اربعین زائر کربلا کن یابن الحسن آقا یابن الحسن دلمون برا اون...
-
گل ام البنین شیرم حلالت
شنبه 12 مهرماه سال 1399 19:53
الا مادر به قربون جمالت رخ چون بدر و ابروی هلالت شنیدم کام عطشان جان سپردی گل ام البنین شیرم حلالت امانتدار باغ یاس هستم همه عشق و همه احساس هستم چنان شرمنده روی ربابم که هم درد دل عباس هستم شنیدم دستهایت را بریدند به تیری چشم نازت را دریدند چو طفلان این سخنها را شنیدند همه از هم خجالت می کشیدند بمیرم برا دل پاره پارت...
-
ای آقا،عمود چندمی؟
جمعه 4 مهرماه سال 1399 15:12
تو این شبا برای حال خستمون دعا کن تو رو خدا برا دل شکستمون دعا کن ببین گناه،بال و پر پروازمون رو بسته آقا بیا،برای بال بستمون دعا کن من اومدم،صدات زدم تو هم منو صدام کن یه کاری کن،بیا منو دوباره رو به رام کن تو رو قسم به خجلت سکینه از ابالفضل آقا منو،این اربعین زائر کربلا کن آقا جان تو این عصر دلگیر جمعه که نشون از غم...
-
دارم با مادرت بابا! ، دردای مشترک
چهارشنبه 2 مهرماه سال 1399 06:39
مثلِ یه شاپرک، با تنِ پُر ترک دارم با مادرت بابا! ، دردای مشترک تقصیرِ این دلِ، اگه ،مزاحمت شدم هر جوریه میخوام ،بابا! ، برا تو جون بدم خرابه نامناسب و، جایِ سرت نبود حالا که اومدی، بخواب، رو پاهایِ خودم دختر بدون گوشواره، بدون زینتی انگاری که جلو باباش، خیلی معذبه موی نخورده شونه و لباس کهنهُ رقیه تو ببخش، اگه، که...
-
کجائید ای شهیدان خدایی
دوشنبه 31 شهریورماه سال 1399 17:17
عاشقم برسرگذشت عاشقی کز سرگذشت چون حسین از سرگذشت افسانه شد این سرگذشت کجائید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی کجائید ای سبک روحان عاشق پرنده تر زمرغان هوایی ز کودکی خادم این تبار محترمم چونان حبیب مظاهر، مدافع حرمم به قصد حفظ حریم حرم؛ به پا خیزم … کنار لشکر عشاق حسین؛ هم قدمم اگر که حرمت این بارگه؛ شکسته شود و...
-
کنار قدمهای جابر
پنجشنبه 27 شهریورماه سال 1399 06:48
به پابوست آمدم اما بالا سرت کجا بود سرت تا آنجا که میدانم بالای نیزه ها بود همین جا بود آن غروبی که، تو بر زمین نشستی همین که چشمان تارت را، به روی خیمه بستی نه دیگر زینت به گوشی ماند، نه انگشتر به دستی وای شدم بین هر کوچه حیرانت چنان گیسوانت پریشانت بمیرم برای یتیمانت وای نمی گویم از دردسرهایم نمی گویم از همسفرهایم...
-
قدم قدم با یه علم
سهشنبه 25 شهریورماه سال 1399 14:24
تو این شبا برای حال خستمون دعا کن تو رو خدا برا دل شکستمون دعا کن ببین گناه،بال و پر پروازمون رو بسته آقا بیا،برای بال بستمون دعا کن من اومدم،صدات زدم تو هم منو صدام کن یه کاری کن،بیا منو دوباره رو به رام کن تو رو قسم به خجلت سکینه از ابالفضل آقا منو،این اربعین زائر کربلا کن آقا به خدا دلهای این عاشقا فقط همینجوری...
-
دنیا برای اهلش، ما و غم تو مولا
پنجشنبه 20 شهریورماه سال 1399 15:07
تو این شبا برای، این حال خسته ما ، دل شکسته ما،آقا بیا دعا کن هردم زنم صدایت ،آقا تو هم صدام کن یکدم نظر تو مولا، دوباره رو به رام کن تو رو قسم به شرم، سکینه از ابالفضل در اربعین امسال،مارا کرم بفرما زائر کربلا کن آقا کرم بفرما،یکدم نظر بفرما آقا جان همه ازمابه زبان نگاهشون میپرسن تو سختی اربعین چرادنبال حسین افتادی،...
-
غریبی واسیری وغم یار
دوشنبه 17 شهریورماه سال 1399 07:59
سه درد آمد بجانم هر سه یکبار غریبی و اسیری و غم یار غریبی و اسیری چاره داره غم یار و غم یار و غم یار حسینم وا حسینم وا حسینم ماجرای کربلا شرح بلای زینب است عصر عاشورا شروع کربلای زینب است شرح صدرش در نمی آید به فهم اهل دل صبر زینب آیت صبر خدای زینب است دانلود دل آواز غم یار تماشا در آپارات
-
هرکس یه شب جمعه بین الحرمین باشه
پنجشنبه 13 شهریورماه سال 1399 14:19
هرکس یه شب جمعه، بین الحرمین باشه باید همه عمرش هم ،دل تنگ حسین باشه لطفت می مونه یادم ، تو شلوغی ها راهم واکردی نزدیک تو ایستادم آقاجونم حسین بوسه به ضریح دادم،توام ایستادی مارو نگاه کردی ، پایین پات افتادم آقاجونم حسین هرشب اگه می خونم ،شب جمعه کرب و بلاتو برم چون اون شبو دوست دارم آقاجونم حسین از وقتی که برگشتم ،یه...
-
بس کن رباب
سهشنبه 11 شهریورماه سال 1399 11:46
مرحوم حاج ملا سلطانعلی، روضه خوان تبریزی میگه: در عالم رویا مشرف به محضر امام زمان (عج) شدم، عرض کردم، مولای من ! آنچه در زیارت ناحیه ی مقدسه ذکر می فرمایید: فَلَاَ ندُبَنَََّکَ صَباحاً وَ مَساءً وَ لَاَ بکِیَنَّ عَلَیلَکَ بَدَلَ الدُّموعِ دَماً . مولای من، مصیبتی که به جای اشک، خون گریه می کنید کدومه ؟ آیا مصیبت علی...
-
کربلا ماتم سراست
یکشنبه 9 شهریورماه سال 1399 06:47
خیمهها میسوزد و شمع شب تار عزاست کربلا ماتم سراست مجمع پیغمبران ، در قتلگاه کربلاست کربلا ماتم سراست در شـب بیماریم آتـش پرستـارم شـده کربلا ماتم سراست ما که خود از سوز دل آتش به جان افتادهایم از چه دیگـر شعلهها یـار دل زارم شـده؟ یک طرف میر عرب در خاک و خون بیسر شده چون گلی پرپر شده یـک طـرف مهـد بـلا گهـواره...
-
زینت دوش نبی بر زمین جای تو نیست
یکشنبه 9 شهریورماه سال 1399 06:29
وامروز عاشوراست... جسمت زخمی مانده بر خاک از تیغ و نیزه ها صد چاک مانده در روی زمین شاه مظلومان حسین نوحه خوانند انبیا در زمین کربلا ای وای بر روی نیزه مهتاب است لالایی شش ماهه خواب است زینبش بر سر زنان ، دختران مویه کنان بی علمداره حسین ، گر گرفته خیمه ها ای وای گوید خواهر جان مادر برخیز و بنگر ای بی سر زینت دوش نبی...
-
فدایی شدن شرط ماندن باحسین
شنبه 8 شهریورماه سال 1399 14:49
شب عاشوراست،شب مصیبت و غمه،دل ها رو متصل به کربلا کنیم،ان شاء الله دست جمعی یه مُحرمی کربلا باشیم ،کنار حرم ابی عبدالله اونجا عرض ارادت کنیم، ابا عبدالله،چراغ خیمه رو کم کرد،گفت:هرکی میخواد بره ،من حسینم،من غریبم،هرکی هم میخواد بمونه ، چراغ رو خاموش کردن،یکی یکی بلند شدن و رفتند،فقط اونایی موندن که فدایی حسین...
-
دامن کشان رفتی دلم زیر ورو شد
شنبه 8 شهریورماه سال 1399 07:27
بیا یاابنالحسن دردم دوا کن دلم را با شهیدان آشنا کن بیا تا سر به پیکر دارد آقا منُ راهی دشت کربلا کن خوشا آنان که محرم با تو بودند شهیدانی که همدم با تو بودند خوشا آنان که در وقت شهادت لبِ تشنه، محرّم با تو بودند الهی کاش با مولا نشینم لبِ تشنه لبِ دریا نشینم الهی من بیایم کربلاتان کنار خیمه سقا نشینم بیا در بزم ما...
-
بالا بلند بابا،گیسو کمند بابا
جمعه 7 شهریورماه سال 1399 14:41
ای ،ماهی غرقِ خونم ای، باغِ گلِ خزونم پاشو که منم مثل تو نیمه جونم بالا بلند بابا ، گیسو کمند بابا اگه تو بری تو این غریبی دل به کی ببنده بابا پاشو، بریم ،که، سکینه، بی قراره چجوری برت گردونم ای، پاره پاره بالا بلند بابا ، گیسو کمند بابا اگه تو بری، تو این غریبی دل به کی ببنده بابا یکی از بزرگان در عالم رویا،ابا...
-
لای لای گلم علی لای لای
پنجشنبه 6 شهریورماه سال 1399 07:13
از هُرم تشنگی ، میسوزه گریههات گلبرگ صورتت علی خشکِ مثل لبات با گریهی گرسنگی ، آبم نکن علی مادر نمونده از عطش، شیری به سینههاش آتیش زده به قلب من ، اشکِ رو گونههات میخوام تورو بغل کنم ، میلرزه دستُ پام لای لای گلم علی لای لای لای لای گلم علی روی ضریح کوچیکِ لبهای تو علی افتاده جای بوسهی خشکیدهی رباب بستم دخیل...
-
روضه عبدالله ابن حسن
سهشنبه 4 شهریورماه سال 1399 13:49
لحظه ی آخره، عمو داره میره عمه یه کاری کن، منو نمی بره کجا می خوای بری، چرا منو نمی بری، عمو، این دَم آخری،منو به عمه می سپری زبون حال عمه هم موقع وداع یه جورایی همینطوریه نمیشه باورم که وقت رفتنه تمومه این سفر ،بارِش، رو شونه ی منه کجا داری میری ،چرا منو نمی بری،حسین این دَم آخری،چقدر شبیه مادری ایوای ایوای ایوای عمه...
-
روضه سیلی خوردن حضرت رقیه
دوشنبه 3 شهریورماه سال 1399 07:21
نگاش به سمت آسمون ستاره هارو می شمرد خسته میشد بلند میشد زخمای پارو می شمرد یکی دو تا و هفتا زخم دستی رو پاهاش می کشید زخمای پا تموم میشد زخمای دستاشو می دید به ماه آسمون میگفت شمع شبستون منی یاد عمو بخیر که تو مثل عمو جون منی راستی تو از تو آسمون ببین بابای من کجاست بهش بگو که دخترت ساکن تو خرابه هاست بهش بگو دختری...
-
روضه حضرت رقیه وخرابه شام
یکشنبه 2 شهریورماه سال 1399 14:14
تو کوفه امیرالمؤمنین ملاحظه ی زینب رو کرد،گفت : زینبم نبینه فرق سرم شکافته،یه جمله بگم، یا علی! زینبت تو کوفه سی و پنج سالش بود،اونم می خواستی فرق شکافته رو نبینه،بچه هات زیر بغل هات رو گرفتن،این دو سه روزه ملاحظه ی زینب رو کردن،سی و چند سال کجا،یه دختر سه ساله ی کتک خورده کجا؟ با دستای لرزونش سر رو از تو طبق...
-
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
شنبه 1 شهریورماه سال 1399 18:31
گفت دیدم یه سید بزرگوارجلیل القدر از مسجد جمکران بیرون اومد،گرمای تابستان،کنار زن و بچه ام نشسته بودم،یه کُلمن آب هم کنارم بود،گفتم:یه لیوان آب به این آقا بدم،برای فرج آقام امام زمان،وقتی اون آقا اومد یه لیوان دست اون آقا دادم،نوش جان کرد،رو کرد به من،فرمود:فلانی اگه دوستان ما برای فرج ما به اندازه ی همین آب خنک تشنه...
-
وداع امام حسین و حضرت سکینه
جمعه 31 مردادماه سال 1399 14:37
امروز بیایید متوسل بشیم به دختری که تو لحظه وداع ،دل بابا رو آتیش زد ،از اونجا که اسب عربی خیلی باهوشه،با کوچکترین اشاره سوارش ، راه میفته،اباعبدالله آخرین وداع رو گفته وسوار بر اسب، آماده رفتن به میدانه اما هرچه دهنه اسب رو میکشه اسب حرکت نمیکنه،حتما مانعی وجود داره که اسب حرکت نمیکنه،اباعبدالله سررو خم کرد تا مانع...