-
ای آقا،عمود چندمی؟
جمعه 4 مهرماه سال 1399 15:12
تو این شبا برای حال خستمون دعا کن تو رو خدا برا دل شکستمون دعا کن ببین گناه،بال و پر پروازمون رو بسته آقا بیا،برای بال بستمون دعا کن من اومدم،صدات زدم تو هم منو صدام کن یه کاری کن،بیا منو دوباره رو به رام کن تو رو قسم به خجلت سکینه از ابالفضل آقا منو،این اربعین زائر کربلا کن آقا جان تو این عصر دلگیر جمعه که نشون از غم...
-
دارم با مادرت بابا! ، دردای مشترک
چهارشنبه 2 مهرماه سال 1399 06:39
مثلِ یه شاپرک، با تنِ پُر ترک دارم با مادرت بابا! ، دردای مشترک تقصیرِ این دلِ، اگه ،مزاحمت شدم هر جوریه میخوام ،بابا! ، برا تو جون بدم خرابه نامناسب و، جایِ سرت نبود حالا که اومدی، بخواب، رو پاهایِ خودم دختر بدون گوشواره، بدون زینتی انگاری که جلو باباش، خیلی معذبه موی نخورده شونه و لباس کهنهُ رقیه تو ببخش، اگه، که...
-
کجائید ای شهیدان خدایی
دوشنبه 31 شهریورماه سال 1399 17:17
عاشقم برسرگذشت عاشقی کز سرگذشت چون حسین از سرگذشت افسانه شد این سرگذشت کجائید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی کجائید ای سبک روحان عاشق پرنده تر زمرغان هوایی ز کودکی خادم این تبار محترمم چونان حبیب مظاهر، مدافع حرمم به قصد حفظ حریم حرم؛ به پا خیزم … کنار لشکر عشاق حسین؛ هم قدمم اگر که حرمت این بارگه؛ شکسته شود و...
-
کنار قدمهای جابر
پنجشنبه 27 شهریورماه سال 1399 06:48
به پابوست آمدم اما بالا سرت کجا بود سرت تا آنجا که میدانم بالای نیزه ها بود همین جا بود آن غروبی که، تو بر زمین نشستی همین که چشمان تارت را، به روی خیمه بستی نه دیگر زینت به گوشی ماند، نه انگشتر به دستی وای شدم بین هر کوچه حیرانت چنان گیسوانت پریشانت بمیرم برای یتیمانت وای نمی گویم از دردسرهایم نمی گویم از همسفرهایم...
-
قدم قدم با یه علم
سهشنبه 25 شهریورماه سال 1399 14:24
تو این شبا برای حال خستمون دعا کن تو رو خدا برا دل شکستمون دعا کن ببین گناه،بال و پر پروازمون رو بسته آقا بیا،برای بال بستمون دعا کن من اومدم،صدات زدم تو هم منو صدام کن یه کاری کن،بیا منو دوباره رو به رام کن تو رو قسم به خجلت سکینه از ابالفضل آقا منو،این اربعین زائر کربلا کن آقا به خدا دلهای این عاشقا فقط همینجوری...
-
دنیا برای اهلش، ما و غم تو مولا
پنجشنبه 20 شهریورماه سال 1399 15:07
تو این شبا برای، این حال خسته ما ، دل شکسته ما،آقا بیا دعا کن هردم زنم صدایت ،آقا تو هم صدام کن یکدم نظر تو مولا، دوباره رو به رام کن تو رو قسم به شرم، سکینه از ابالفضل در اربعین امسال،مارا کرم بفرما زائر کربلا کن آقا کرم بفرما،یکدم نظر بفرما آقا جان همه ازمابه زبان نگاهشون میپرسن تو سختی اربعین چرادنبال حسین افتادی،...
-
غریبی واسیری وغم یار
دوشنبه 17 شهریورماه سال 1399 07:59
سه درد آمد بجانم هر سه یکبار غریبی و اسیری و غم یار غریبی و اسیری چاره داره غم یار و غم یار و غم یار حسینم وا حسینم وا حسینم ماجرای کربلا شرح بلای زینب است عصر عاشورا شروع کربلای زینب است شرح صدرش در نمی آید به فهم اهل دل صبر زینب آیت صبر خدای زینب است دانلود دل آواز غم یار تماشا در آپارات
-
هرکس یه شب جمعه بین الحرمین باشه
پنجشنبه 13 شهریورماه سال 1399 14:19
هرکس یه شب جمعه، بین الحرمین باشه باید همه عمرش هم ،دل تنگ حسین باشه لطفت می مونه یادم ، تو شلوغی ها راهم واکردی نزدیک تو ایستادم آقاجونم حسین بوسه به ضریح دادم،توام ایستادی مارو نگاه کردی ، پایین پات افتادم آقاجونم حسین هرشب اگه می خونم ،شب جمعه کرب و بلاتو برم چون اون شبو دوست دارم آقاجونم حسین از وقتی که برگشتم ،یه...
-
بس کن رباب
سهشنبه 11 شهریورماه سال 1399 11:46
مرحوم حاج ملا سلطانعلی، روضه خوان تبریزی میگه: در عالم رویا مشرف به محضر امام زمان (عج) شدم، عرض کردم، مولای من ! آنچه در زیارت ناحیه ی مقدسه ذکر می فرمایید: فَلَاَ ندُبَنَََّکَ صَباحاً وَ مَساءً وَ لَاَ بکِیَنَّ عَلَیلَکَ بَدَلَ الدُّموعِ دَماً . مولای من، مصیبتی که به جای اشک، خون گریه می کنید کدومه ؟ آیا مصیبت علی...
-
کربلا ماتم سراست
یکشنبه 9 شهریورماه سال 1399 06:47
خیمهها میسوزد و شمع شب تار عزاست کربلا ماتم سراست مجمع پیغمبران ، در قتلگاه کربلاست کربلا ماتم سراست در شـب بیماریم آتـش پرستـارم شـده کربلا ماتم سراست ما که خود از سوز دل آتش به جان افتادهایم از چه دیگـر شعلهها یـار دل زارم شـده؟ یک طرف میر عرب در خاک و خون بیسر شده چون گلی پرپر شده یـک طـرف مهـد بـلا گهـواره...
-
زینت دوش نبی بر زمین جای تو نیست
یکشنبه 9 شهریورماه سال 1399 06:29
وامروز عاشوراست... جسمت زخمی مانده بر خاک از تیغ و نیزه ها صد چاک مانده در روی زمین شاه مظلومان حسین نوحه خوانند انبیا در زمین کربلا ای وای بر روی نیزه مهتاب است لالایی شش ماهه خواب است زینبش بر سر زنان ، دختران مویه کنان بی علمداره حسین ، گر گرفته خیمه ها ای وای گوید خواهر جان مادر برخیز و بنگر ای بی سر زینت دوش نبی...
-
فدایی شدن شرط ماندن باحسین
شنبه 8 شهریورماه سال 1399 14:49
شب عاشوراست،شب مصیبت و غمه،دل ها رو متصل به کربلا کنیم،ان شاء الله دست جمعی یه مُحرمی کربلا باشیم ،کنار حرم ابی عبدالله اونجا عرض ارادت کنیم، ابا عبدالله،چراغ خیمه رو کم کرد،گفت:هرکی میخواد بره ،من حسینم،من غریبم،هرکی هم میخواد بمونه ، چراغ رو خاموش کردن،یکی یکی بلند شدن و رفتند،فقط اونایی موندن که فدایی حسین...
-
دامن کشان رفتی دلم زیر ورو شد
شنبه 8 شهریورماه سال 1399 07:27
بیا یاابنالحسن دردم دوا کن دلم را با شهیدان آشنا کن بیا تا سر به پیکر دارد آقا منُ راهی دشت کربلا کن خوشا آنان که محرم با تو بودند شهیدانی که همدم با تو بودند خوشا آنان که در وقت شهادت لبِ تشنه، محرّم با تو بودند الهی کاش با مولا نشینم لبِ تشنه لبِ دریا نشینم الهی من بیایم کربلاتان کنار خیمه سقا نشینم بیا در بزم ما...
-
بالا بلند بابا،گیسو کمند بابا
جمعه 7 شهریورماه سال 1399 14:41
ای ،ماهی غرقِ خونم ای، باغِ گلِ خزونم پاشو که منم مثل تو نیمه جونم بالا بلند بابا ، گیسو کمند بابا اگه تو بری تو این غریبی دل به کی ببنده بابا پاشو، بریم ،که، سکینه، بی قراره چجوری برت گردونم ای، پاره پاره بالا بلند بابا ، گیسو کمند بابا اگه تو بری، تو این غریبی دل به کی ببنده بابا یکی از بزرگان در عالم رویا،ابا...
-
لای لای گلم علی لای لای
پنجشنبه 6 شهریورماه سال 1399 07:13
از هُرم تشنگی ، میسوزه گریههات گلبرگ صورتت علی خشکِ مثل لبات با گریهی گرسنگی ، آبم نکن علی مادر نمونده از عطش، شیری به سینههاش آتیش زده به قلب من ، اشکِ رو گونههات میخوام تورو بغل کنم ، میلرزه دستُ پام لای لای گلم علی لای لای لای لای گلم علی روی ضریح کوچیکِ لبهای تو علی افتاده جای بوسهی خشکیدهی رباب بستم دخیل...
-
روضه عبدالله ابن حسن
سهشنبه 4 شهریورماه سال 1399 13:49
لحظه ی آخره، عمو داره میره عمه یه کاری کن، منو نمی بره کجا می خوای بری، چرا منو نمی بری، عمو، این دَم آخری،منو به عمه می سپری زبون حال عمه هم موقع وداع یه جورایی همینطوریه نمیشه باورم که وقت رفتنه تمومه این سفر ،بارِش، رو شونه ی منه کجا داری میری ،چرا منو نمی بری،حسین این دَم آخری،چقدر شبیه مادری ایوای ایوای ایوای عمه...
-
روضه سیلی خوردن حضرت رقیه
دوشنبه 3 شهریورماه سال 1399 07:21
نگاش به سمت آسمون ستاره هارو می شمرد خسته میشد بلند میشد زخمای پارو می شمرد یکی دو تا و هفتا زخم دستی رو پاهاش می کشید زخمای پا تموم میشد زخمای دستاشو می دید به ماه آسمون میگفت شمع شبستون منی یاد عمو بخیر که تو مثل عمو جون منی راستی تو از تو آسمون ببین بابای من کجاست بهش بگو که دخترت ساکن تو خرابه هاست بهش بگو دختری...
-
روضه حضرت رقیه وخرابه شام
یکشنبه 2 شهریورماه سال 1399 14:14
تو کوفه امیرالمؤمنین ملاحظه ی زینب رو کرد،گفت : زینبم نبینه فرق سرم شکافته،یه جمله بگم، یا علی! زینبت تو کوفه سی و پنج سالش بود،اونم می خواستی فرق شکافته رو نبینه،بچه هات زیر بغل هات رو گرفتن،این دو سه روزه ملاحظه ی زینب رو کردن،سی و چند سال کجا،یه دختر سه ساله ی کتک خورده کجا؟ با دستای لرزونش سر رو از تو طبق...
-
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
شنبه 1 شهریورماه سال 1399 18:31
گفت دیدم یه سید بزرگوارجلیل القدر از مسجد جمکران بیرون اومد،گرمای تابستان،کنار زن و بچه ام نشسته بودم،یه کُلمن آب هم کنارم بود،گفتم:یه لیوان آب به این آقا بدم،برای فرج آقام امام زمان،وقتی اون آقا اومد یه لیوان دست اون آقا دادم،نوش جان کرد،رو کرد به من،فرمود:فلانی اگه دوستان ما برای فرج ما به اندازه ی همین آب خنک تشنه...
-
وداع امام حسین و حضرت سکینه
جمعه 31 مردادماه سال 1399 14:37
امروز بیایید متوسل بشیم به دختری که تو لحظه وداع ،دل بابا رو آتیش زد ،از اونجا که اسب عربی خیلی باهوشه،با کوچکترین اشاره سوارش ، راه میفته،اباعبدالله آخرین وداع رو گفته وسوار بر اسب، آماده رفتن به میدانه اما هرچه دهنه اسب رو میکشه اسب حرکت نمیکنه،حتما مانعی وجود داره که اسب حرکت نمیکنه،اباعبدالله سررو خم کرد تا مانع...
-
حکایت زیارت کربلا و شب جمعه(ملاعباس)
پنجشنبه 30 مردادماه سال 1399 15:52
در مازندران فردی به نام ملّا عبّاس چاووش زندگی می کرد که هر سال پرچمی به دوش می گرفت و هـمراه عـدّه ای از مردم عازم کربلا می شد . یه سال برا ش یه مشکلی پیش اومد که تصمیم گرفت به کربلا نره ، حدود سی نفر از جوانان روستا اومدند وگفتند : ملّا عبّاس بیا بریم کربلا .گفت : من امسال گرفتارم نمی تونم بیام ، اونا بهش کمک کردند...
-
بهشت من تماشای حسین است
سهشنبه 28 مردادماه سال 1399 21:24
سرم خاک کف پای حسین است دلم مجنون و شیدای حسین است بُوَد پرونده ام چون برگ گل پاک دراین پرونده امضای حسین است بهشت ارزانیه خوبانِ عالم بهشت من تماشای حسین است به وقت مرگ چشمم را نبندید که چشم من به سیمای حسین است چراغ از بهر قبر من نیارید چراغم روی زیبای حسین است از آن با گریه دائم خو گرفتم که اشکم دُرِِّ دریای حسین...
-
عشق را عباس زیبا میکند
سهشنبه 28 مردادماه سال 1399 20:50
آبی نبود اگر که تو سقا نمیشدی مشکی نبود اگر که تو دریا نمیشدی ازسمت خانواده زهرا به سمت ما فیضی نبود اگر که واسطه ما نمیشدی یاس را احساس معنا مى کند عشق را عباس زیبا می کند آب را لب تشنگان دانند چیست عشق مجنون را چو لیلا مى کند دانلود دل آواز عشق را عباس زیبا میکند تماشا در نماشا
-
بین الحرمین جان سپردن عشق است
دوشنبه 27 مردادماه سال 1399 18:30
با عشق حسین هر که سروکار ندارد خشکیده نهالیست پرو بال ندارد ما غرق گناهیم و ز آتش نهراسیم آتش به محبان حسین کار ندارد دلا به حریم یار مردن عشق است با روضه عشق غصه خوردن عشق است در یک شب جمعه با شما اهل ولا بین الحرمین جان سپردن عشق است در حشر که هرکس ز گناهی فتد از پای دست همگی جانب دامان حسین است بخشودگی اهل گنه در...
-
بی تاب دیدن روی توام یا صاحب الزمان
جمعه 24 مردادماه سال 1399 12:20
هرشب به سر کوی توام دست نیاز است هر صبح به دیدار توام روی نماز است خاکی زدر خویش به مژگان ترم ریز تاشکرکنم دلبر ما بنده نواز است دلم بی تاب رویت،شود آیم به کویت گرم از خود برانی،گناهم عشق رویت دودست دعا فرا برده ام،که گر از خود نرانی به وقت سحر،کنم ندبه ها، که ره یابم به سویت به شوق نور رویت دانلود دل آواز بی تاب...
-
معامله با حسین
سهشنبه 21 مردادماه سال 1399 14:01
میگن توشهریزد چندتا نوجوون،توبازار بین کاسبا میچرخیدن توی یه سینی برای برپا کردن خیمه عزای امام حسین پول جمع میکردن،ولی چون سنشون کم بود کسی اونا روجدی نمیگرفت،اومدن توحجره یه پیرمرد تاجر،اونم که چندروزی اوناروزیر نظر داشت پرسید چه میکنید چندروزه بازارو به هم ریختید،گفتند مجلس روضه داریم برا روضه اباعبدالله کمک...
-
حیدر شدی تا پشت در هی در بکوبند
شنبه 18 مردادماه سال 1399 06:00
حیدر شدی تا پشت در هی در بکوبند ! جای ملائک نیست بال و پر بکوبند زهرا دلش میخواست ذکر «یاعلی» را روی عقیق سرخ پیغمبر(ص) بکوبند سنگ علی را فاطمه بر سینه کوبید باید که بر دُرِّ نجف هی دَر بکوبند نام تو اسم اعظم پروردگار است این مُهر را باید به هر منبر بکوبند فاطمه علّت است خلقت را فاطمه حُرمت است حُرمت را فاطمه ،فاطمه...
-
شوق نجف
شنبه 18 مردادماه سال 1399 05:43
علی علی جان علی علی جان علی علی جان علی سیدی مولا سیدی مولا سیدی مولا علی سیدی مولا سیدی مولا سیدی مولا علی امشب مست رخ یارم مجنون رخ دلدارم دردل شوق نجف دارم یا مولا نظری کن تو کعبه دل تو حل مشکل زخود مرانم علی علی علی جان علی علی جان علی علی جان علی سیدی مولا سیدی مولا سیدی مولا علی سیدی مولا سیدی مولا سیدی مولا علی...
-
دست خدا
پنجشنبه 16 مردادماه سال 1399 08:39
سرچشمه هستی جهان مست علی بود پیمانه عشق ازلی مست علی بود می خواست نبی دست خدا را بفشارد دستی که خدا داد به او دست علی بود نازد به خودش خدا که حیدر دارد دریای فضائلی مطهر دارد همتای علی نخواهد آمد والله صد بار اگر کعبه ترک بردارد خورشید شکفته در غدیر است علی باران بهار در کویر است علی بر مسند عاشقی شه بی همتاست بر ملک...
-
دست گره گشا
سهشنبه 17 تیرماه سال 1399 21:15
کی ام من بنده ی دربار سلطان ِ خراسانم تعجب نیست در این بندگی خوانند سلطانم ندارم باک از محشر، ندارم باک از میزان که کامل با تولای رضا گردیده ایمانم تمام عمر دور ِ قبر او گشتم به امیدی که وقت مرگ لبخندی زند بر چشم گریانم بسکه ،دستِ گره گشا ،داری مولا جان از گدا هم ،کریم می سازی ، آقا جان بسکه، اعجاز وکیمیا داری مولا...