نوایی با ترنم عاشقانه

نوای دلدادگی

نوایی با ترنم عاشقانه

نوای دلدادگی

همه جا بروم به بهانه تو

آقای من،نیمه شعبانی دیگر شد و چشمان نالایق من هنوز،لایق نیستند به دیدار ت ،دیدار جمالی که تمامی چشمان وجود،تنها ازبرای دیدار او پدیدآمده اند.

همه جا بروم به بهانه تو
که مگر برسم در خانه تو
همه جا دنبال تو می گردم
که تویی درمان همه دردم
یا ابا صالح مددی مولا

 عاشقی دردسری بود نمی دانستم

حاصلش خون جگری بود نمیدانستیم

  پرگرفتیم ولی باز به دام افتادیم

شرط ، بی بال و پری بود نمیدانستیم

 آسمان از تو خبر داشت ولی ما از تو

سهممان بی خبری بود نمیدانستیم

 آب و جاروی در خانه ما شاهد بود

از تو بر ما گذری بود نمیدانستیم

 اینهمه چشم به راهی نگرانم کرده

عاشقی دردسری بود نمیدانستیم

تا ظهورت چقدر فاصله داریم آقا؟

آه از جمعه ی بی تو گله داریم آقا

اگرم نبود دل لایق تو
نظری که دلم شده عاشق تو
من نالایق به تودلبستم
که تویی مولاوهمه هستم

  
رفته بودی که بیایی چقدر طول کشید؟

عرض کردیم نبودی و سحر طول کشید

ما برای خودمان اینهمه گفتیم بیا؟

نذر کردیم به پای تو بیفتیم بیا

تو طبیب دل غمدیده ی مایی آقا

ما که مردیم بیا پس تو کجایی آقا

 مگر اینکه تو بیایی و حیاتم بدهی

مگر اینکه تو از این وضع نجاتم بدهی

از به خود آمدن این قافله را گم کردیم

وای بر ما پسر فاطمه را گم کردیم

همه درد و غمم، تو دوای منی
تو صفای صفا، تو منای منی
 
دست برداری از این غیبت طولانی اگر

من به پای تو بریزم طلبی جامی دگر

از تو دنبال تو بودن نکند سهم من است؟

فقط از هجر سرودن نکند سهم من است؟

 من شب جمعه قرار تو دلم میخواهد

صبح فرداش کنار تو دلم میخواهد

بخدا منتظر آمدنت میمانیم

پای این عشق اویس قرنت میمانیم

تو دلت بیشتر از ما تب هجران دارد

سحر وصل همیشه شب هجران دارد

تا به اندازه ی شمعی که ز سر میسوزد

پر پروانه به امید سحر میسوزد

خیر از جمعه ندیدیم به ولعصر قسم

بی تو ما طعنه شنیدیم به ولعص قسم

تو گل زیبای منی مهدی

تو مه شبهای منی مهدی
یا ابا صالح مددی مولا


گفت دیدم یه سید بزرگوارجلیل القدر از مسجد جمکران بیرون اومد،گرمای تابستان،کنار زن و بچه ام نشسته بودم،یه کُلمن آب هم کنارم بود،گفتم:یه لیوان آب به این آقا بدم،برای فرج آقام امام زمان،وقتی اون آقا اومد یه لیوان دست اون آقا دادم،نوش جان کرد،رو کرد به من،فرمود:فلانی اگه دوستان ما برای فرج ما به اندازه ی همین آب خنک تشنه بودن خدا فرج مارو می رسوند.....*

در این زمانه ای که ریا و فریب هست

ای خواجه درد نیست مگر نه طبیب هست

از یاد برده ایم که یاری غریب هست

اینجا هنوز رایحه ی بوی سیب هست


یاصاحب الزمان الغوث والامان


دانلود دل آواز همه جا بروم

تماشا در نماشا

دانلود حکایت تشنگی به ظهور امام زمان

تماشا در نماشا