عصر عاشوراشدو وقت وداعی دگر است...
شوق دیدار تورا مکشد اینسان،اما
ای همه هستی زینب،کمی آهسته برو
تو قرار است به میدان بروی آه،ولی
جان من آمده بر لب،کمی آهسته برو
وباز هم
امروزعاشوراست باز
کربلا غوغا است باز
خیمه های اهل بیت
غرق واویلاست باز
زان یار دلنوازم شکری است باشکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این جماعت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم وبی جنایت
بازهم تاسوعایی دیگرو روایت مشق مشک وعلم ودست ودر یک کلام مشق عشق.
آن نخل به خون تپیده را می بوسید
آن مشک زهم دریده را می بوسید
خورشید کنار علقمه خم شده بود
دستان زتن بریده را می بوسید
دانلود دل آواز نخل به خون تپیده
ز کودکی خادم این تبار محترمم
چونان حبیب مظاهر مدافع حرمم
به قصد حفظ حریم حرم به پا خیزم