نوایی با ترنم عاشقانه

نوای دلدادگی

نوایی با ترنم عاشقانه

نوای دلدادگی

هیهات برادری چو عباس آید


حکایت دوبیت شعری که شیخ جعفر مجتهدی  روایت میکنه، که امام زمان فرموده اند اگر کسی بواسطه این دو بیت به عمویشان حضرت عباس متوسل شود، حتما حاجت روا می شود.

یادم زوفای اشجع الناس آید
وز چشم ترم سوده الماس آید
آید به جهان اگر حسین دگری
هیهات برادری چو عباس آید

در وصف کرامات شیخ جعفر مجتهدی علامه طباطبایی فرموده اند که ایشان علاوه بر طی الارض دارای مقام طی الزمان در گذشته وآینده ودر طول وعرض زمان حال بوده اند.


هیچ کجا برای من کرب وبلا نمیشود


کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمی شود
مسیح اگر دوا دهد بی تو دوا نمی شود

اگر جدائی اوفتد میان جسم و جان من
قسم بجان تو دلم از تو جدا نمی شود

گریه اگر کنم همی بهر تو گریه می کنم
ورنه زدیده ام عبث اشک رها نمی شود

گرد حرم دویده ام صفا و مروه دیده ام
هیچ کجا برای من کرب و بلا نمی شود

کسی که گشت گرد تو گرد گنه نمی رود
پیرو خط کربلا اهل خطا نمی شود

عمر گذشت، وانشد راه زیارتت به من
حاجت این شکسته دل چرا روا نمی شود

اللهم تقبل منا هذا القربان

در شب شهادت هفتمین ستاره آسمان امامت وولایت وبه یاد تن رنجور ونحیف موسی ابن جعفر از تحمل 14سال زندان هارون در غل وزنجیر،بریم در خونه مادرشون زهرا ویاد کنیم از تن رنجور ونحیف زهرا در تحمل مصائبی که به اون حضرت رسید تادر آخر  بریم کربلا،گودال قتلگاه،جایی که زینب یک بدن قطعه قطعه رو روی دست گرفته ومیگه،اللهم تقبل منا هذا القربان

امیرالمؤمنین تنها بدن زهرا رو دفن کرد، تنها بدن رو برداشت،میگن حضرت زهرا، هم قد وقامت رسول خدا بودن ولی نوشتن: این بدن اونقدر نحیف شده بود،که مثل یه بدن بچه سبک بود،"صَارت کَالْخَیَال " اینجا علی بدن رو تنها گذاشت توی قبر،تنها بدن رو برداشت،کربلا هم یه نفر یه بدن رو تنها برداشت،اما فرق مدینه و کربلا این بود، مدینه ،اگر که علی از داغ مصیبت زهرا کمرش شکسته بود ، بدن زهرا هم از تحمل مصائبی که به بی بی روا داشتن ،ضعیف ونحیف شده بود،لذا علی توانست با اون حال زارش بدن فاطمه رو به تنهایی برداره ، اما کربلا یه زن پنجاه و چهارساله، از صبح پابرهنه هی دویده تو میدون،هی چادرش زیر پاش گیر کرده هی زمین خورده  

اومدتو گودال قتلگاه، به تنهایی بدن حسین رو آورد بالافرمود، "اَللَّهُمَ تَقَبَّل مِنّا هذَا القُربان" خدایااین قربانی رو از ما قبول کن... من یه سئوال دارم، زینب که جونی نمونده بود براش،حالشم بهتر ازحال اون روز علی نبود،مضاف براینکه بازوی علی بازوی خیبر گشاست و زینب چنین توانی نداشته، پس چه جوری بدن حسین رو به تنهایی بلند کرد؟

آخه اون بدن زیر سُم اسب رفته،آخه به این بدن حداقل هفتاد زخم نیزه وشمشیر زدن،آخه این بدن قطعه قطعه شده، آخه این بدن سرش بریده شده.

ای پاره پاره پیکر قرآن! سرت کجاست؟
آه! ای سر بریده! بگو پیکرت کجاست


حکایت مرحوم کافی و ذکری که پس از مرگ، با آن ذکر براحتی از پل صراط عبور کرد


یکی از عاشقان وپیرغلامان اهل بیت بنام حاج اصغر عبد یزدان که از دوستداران ومریدان مرحوم کافی بود میگه بعد از شهادت ایشون،درخواب خدمتشون مشرف شدم، از چگونگی رد شدن از پل صراط پرسیدم،فرمودند که عبور از اون خیلی سخته،پرسیدم شما چطوری از اون رد شدید،فرمود به راحتی،پرسیدم آیا ذکر یا دعای خاصی بلد بودید ،فرمود بله،گفتم میشه اون ذکر رو به من هم یاد بدید،فرمود همون ذکری که همیشه در دنیا ورد دل وزبانم بود، روی پل صراط هم گفتم وخیلی راحت وسریع رد شدم،گفتم کدوم ذکر،فرمود ذکر یا صاحب الزمان ادرکنی،یعنی اگه در دنیا ذکر دل وزبانت همیشه مهدی زهرا باشه، در لحظات سخت اون دنیا هم میتونی مولاتو به مدد بطلبی،

ای چاره ی درخواستگان ادرکنی

ای مونس و یار بی کسان ادرکنی

من بی کسم و خسته و مهجور و ضعیف

یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی


دانلود دل آواز یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی

تماشا در نماشا

یا جواد الائمه


برا امام رضا نوشتن:آقاجان!چون کار سخت شده،تو کوچه میان می ایستن،مستحق ها،گداها،اونایی که کار دارن با جوادت،موفق چند روزِ پسرت رو از یه درِ دیگه می بره...

امام رضا نوشت براش: جوادم! ازاون دری ردشو که مردم ایستادن،مردم به امید تو ایستادن،کار دارن باهات،حاجت دارن...

همه ی اهلبیت بابُ المُرادن،همه کریمن،اما مختص، یکی میشه،جوادالائمه...

اومد پیش امام رضا گفت:آقا! چشمام نابیناس،میشه یه عنایتی کنید؟حضرت فرمود: برات می نویسم بری درِ خونه ی جوادم....

جواد کجاست؟مدینه...امام رضا کجاست؟توس...براش نوشت،اومد مدینه،نامه ی بابارو که دید،جوادالائمه شروع کرد گریه کردن،امضاء ی بابا رو به چشمش کشید...

جوادالائمه گفت:بیا جلو ببینم،تا اومد جلو حضرت یه دست رو چشماش کشید،گفت:چشمت رو باز کن،باز کرد دید عجب،چشمی که مادرزاد کور بوده داره همه چیز رو می بینه...

گفت:بابام هم می تونست این کار رو برات بکنه،اما فرستادنت درِ خونه ی ما تا مردم بدونن حوائج دنیایشون رو باید بیان از جوادالائمه بگیرن...

نشسته‌اند ملائک، به روی بامِ جواد

پیمبران همگی بنده و غلامِ جواد


دانلود دل آواز جواد الائمه

تماشا در نماشا