نوایی با ترنم عاشقانه

نوای دلدادگی

نوایی با ترنم عاشقانه

نوای دلدادگی

دست گره گشا

 


کی ام من بنده ی دربار سلطان ِ خراسانم

تعجب نیست در این بندگی خوانند سلطانم

ندارم باک از محشر، ندارم باک از میزان

که کامل با تولای رضا گردیده ایمانم

تمام عمر دور ِ قبر او گشتم به امیدی

که وقت مرگ لبخندی زند بر چشم گریانم



بسکه ،دستِ گره گشا ،داری مولا جان

از گدا هم ،کریم می سازی،آقا جان

بسکه، اعجاز وکیمیا داری مولا جان

رضارضاجان رضارضاجان رضارضا مولا

من هوای تورا ،به سر دارم یامولا

تو هوای دلِ مرا داری یامولا

هرچه بیمار هم بیاید ،بازدرکویت

تو برایِ همه ،دوا داری یامولا

رضارضاجان رضارضاجان رضارضا مولا



لایق وصل تو که من نیستم


امام رضا میفرمایند برای رهایی زائرم از ترس سه جا به دیدارش میام،اول موقع پخش نامه اعمال از چپ وازراست،دوم هنگام عبور از صراط،سوم هنگام میزان عمل،وقتیکه اعمال سنجیده میشه،خدایا به حق مادرش زهرا،در هول وهراس این سه مکان،مارواز شفاعت ولی نعمتون علی ابن موسی الرضا بی نصیب مگذار

آمده ام

آمدم ای شاه پناهم بده

خط امانی ز گناهم بده

ای حرمت ملجأ درماندگان

دور مران از در و راهم بده

ای که عطابخش همه عالمی

جمله حاجات مرا هم بده

در شب اول که به قبرم نهند

نور بدان شام سیاهم بده

لایق وصل تو که من نیستم

اذن به یک لحظه نگاهم بده

رضا جان

رضا سلطان قلبم

رضا درمان دردم

رضا یار ضعیفان

رضا حج فقیران

رضا پناه ایران

رضا جانم...


ای قرار دل، بی قرارم رضا

تا تویی دلبرم، غم ندارم رضا
تو مسیحای ،من بیماری
من ندارم غیر تو غمخواری
ای رضا جانم ای رضاجانم

یا رضا مولا غریب الغربا

یا رضا مولا معین الضعفا

یا رضا مولا نظری فرما

ای رضاجانم...


به مشام دلم، می رسد بوی تو
چه شود که شوم، زائر کوی تو
عشق روی تو، در سرشت من
حرم تو باغ و بهشت من
ای رضا جانم ای رضاجانم

یا رضا مولا غریب الغربا

یا رضا مولا معین الضعفا

یا رضا مولا نظری فرما

ای رضاجانم...


ای گل فاطمه، من تو را سائلم
بر سر زلف تو، خانه کرده دلم
لحظه ی آخر، جان جوادت
من مسکین را ،مبر از یادت

ای رضا جانم ای رضاجانم

یا رضا مولا غریب الغربا

یا رضا مولا معین الضعفا

یا رضا مولا نظری فرما

ای رضاجانم...




یا فاطمه المعصومه اشفعی لنا فی الجنه


ای سر نهاده بر قدمت سرفرازها

مخفی نماند از نظرت سوز و سازها

هم خواهر امامی و هم دختر امام

آری خدای داده تو را امتیازها

تو دختر گرامی موسی بن جعفری

جویند چاره از کرمت چاره سازها

معصومه ای و جلوه ئی از عصمت بتول

در جان تست ز آیت تطهیر رازها

دیدار کربلا و ورود بهشت را

دست گره گشای تو بخشد جوازها



 

آیت الله العظمی آقای حاج سید محمد وحیدی از یکی از سادات برقعی نقل فرمودند که گفته بود: شبی در عالم رویا محضر مقدس حضرت معصومه رسیدم، از محضر مقدسشان سوال کردم: آیا شما به اهل قم شفاعت خواهید فرمود؟ در پاسخ فرمودند: میرزای قمی برای شفاعت اهل قم کفایت می کنه، من برای همه شیعیان شفاعت می کنم، اونقدر مقام این بانو بالاست که امام صادق میفرمایند: هر که ایشان رو زیارت کنه، بهشت بر او واجب میشه،بعد از فاطمه زهرا از جهت گستردگی شفاعت، هیچ بانویی به شفیعه محشر، حضرت معصومه نمی رسه، امام صادق در این رابطه می فرمایند: با شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت می شن،انشاءالله شفاعت بی بی شامل ما هم بشه، یا فاطمه المعصومه اشفعی لنا فی الجنه



میزان علی



آیت الله مصباح به نقل از علامه طباطبایی میفرمایند،تو عالم خواب یکی از اولیاءالله رو که از دنیا رفته بود در خواب دیدن،فرمودن اونجا اوضاع چجوریه،فرموده بودن خیلی سخت،جوریکه مورو از ماست بیرون میکشن،علامه فرموده بودن مگرائمه کمک نمیکنن،ایشون گفته بود، خود ائمه مورو از ماست میکشن،آخه میزان عمل خود امیر المومنینه،اعمال ما با میزان علی مقایسه میشه،خدا ما که عملی نداریم، بخوای با علی مقایسه کنی،تنها چیزی که قابل عرضه داریم خدا همون حب علیه،که اونم خودت مرحمت کردی



خود رسول الله فرموده که اینجوری نیست هر که بخواد، بتونه به محبت علی دست پیدا کنه. این محبت، از آسمان و به اندازه نازل می شه و فضل خداست به هر که بخواد، مرحمت میکنه.اما رمزش میدونی چیه،رمزش اینه که فاطمه نگات کنه،

گر نگاهی به ما کند زهرا
درد ها را دوا کند زهرا

بر دل و جان ما صفا بخشد
گر نگاهی به ما کند زهرا

اما عرصه اصلی روز محشره،خدا کنه زهرا اونجا نگاهمون کنه

روز محشر که از شفاعت خویش
حشر دیگر به پا کند زهرا
همچو مرغی که دانه برچیند
دوستان را جدا کند زهرا



خدا رحمت کنه عارف سالک، مرحوم میرزا اسماعیل دولابی رو،که این روایت رو از امام صادق میخوند ، میفرمود آقا امام صادق فرموده مادرم مثل مرغی که دونه های خوب و از بد جدا می کنه، تو محشر میگرده دوستانش رو یکی یکی جدا می کنه ،میدونی کِی این اتفاق می افته؟ وقتی همه ی اهل بیت شفاعت کردن، پیغمبر،امیر المومنین، شهدا ،صلحا ،همه آمدن شفاعت کردن ،ته کار یه عده موندن که حتی حسین هم نتونسته اونا روببره اون وقت بی بی میاد ، یکی یکی روجدا می کنه وبا خودش میبره ... به اینجا که میرسید میرزا اسماعیل، های های گریه میکرد واشک میریخت، میگفت ، اگه بدونم  خانم جان تو منو میبری ، تو محشر می مونم ...... حتی با حسین هم نمیرم.... بخواد حسین هم منو ببره، میگم آقا بزار بمونم منتظر مادرت زهرام، بیاد دست بچه گم شده شو بگیره ببره،خانم جان ماهم بچه های گم شده شما تو این دنیای پرفریبیم ،میشه خانم بیایی دست مارو تو همین دنیا بگیری بزاری تو دست پسر و نوردیده ات مهدی




حب علی


خوشا به حال اونایی که با شنیدن نام مولاشون امیرالمومنین دلاشون غرق شور وسرور میشه

سلمان میگه یه روز خدمت رسول الله مشرف شدم،شنیدم در حال سجده میفرمایند:الهی بِحقِّ علیٍّ خَفِف عَلَیَّ اَوزاری خدایا بحق علی قسمت میدم باری که بردوش من گذاشته شده سبک کنی، صبر کردم تا حضرت سر ازسجده برداشت،عرض کردم یا رسول الله،شما خدا رو بحق علی قسم میدید؟فرمود اگه میخوای مقام علی رو بفهمی برو بقیع وشخصی به نام بندار رو صدا بزن، وارد بقیع شدم، اونو صدازدم دیدم مرد تنومندی کنارم ظاهرشد از احوالاتش جویا شدم،گفت من یکی از یهودیهای مدینه بودم ولی دلم مملواز محبت علی بود،طوریکه هرروز صبح کنار راه می ایستادم تا آقام علی از منزل بیرون بیاد وجمال نورانی مولا رو زیارت کنم،یه روز صبح از منزل بیرون اومدم هر چه سر راه ایستادم آقا نیومد، پرس وجو کردم گفتن آقا به مسجد رفته، از اونجا که تا جمال آقا رو زیارت نمیکردم، دلم آروم نمیگرفت، اومدم در مسجد ایستادم تا شاید چشمم به جمال نورانیش بیفته،یه بار دیدم آقام علی در میان مسجد از جای خود حرکت کردونگاهی بطرف من انداخت،مثل اینکه میدونست من منتظر دیدن اوهستم،منم پس از زیارت جما ل دل آرای علی  دنبال کارم رفتم،وقتی اجلم رسید ودرحال کفرازدنیارفتم،به آتش عذاب مبتلا شدم،من در میان آتش بودم و آتش به خاطر حب علی که دردل داشتم ،به قدری از من فاصله داشت که بمن هیچ صدمه ای نمیزد

به خاطر همینه که رسول الله میفرمایند: لَو اِجتَمَعَ النّاس عَلی حُبِّهِ ماخَلَقَ اللهُ النّار اگر همه مردم محبت علی رو داشتن خداوند آتش جهنم رو خلق نمیکرد،