نوایی با ترنم عاشقانه

نوای دلدادگی

نوایی با ترنم عاشقانه

نوای دلدادگی

دامن کشان رفتی دلم زیر ورو شد


بیا یاابن‌الحسن دردم دوا کن
دلم را با شهیدان آشنا کن
بیا تا سر به پیکر دارد آقا
منُ راهی دشت کربلا کن
 
خوشا آنان که محرم با تو بودند
شهیدانی که همدم با تو بودند
خوشا آنان که در وقت شهادت
لبِ تشنه، محرّم با تو بودند
 
الهی کاش با مولا نشینم
لبِ تشنه لبِ دریا نشینم
الهی من بیایم کربلاتان
کنار خیمه سقا نشینم
 
بیا در بزم ما اشکی بیفشان
دل ما را به آه خود بسوزان
به لب داریم ذکر یا ابالفضل
به لب‌های تو ذکر ای عمو جان

 

از دو چشم یاس می خوانم بیا
شعری از احساس می خوانم بیا
نیستم لایق به دیدارت ولی
روضه عباس می خوانم بیا



الا مادر به قربون جمالت

رخ چون بدر و ابروی هلالت

شنیدم کام عطشان جان سپردی

گل ام البنین شیرم حلالت

امانتدار باغ یاس هستم

همه عشق و همه احساس هستم

چنان شرمنده روی ربابم

که هم درد دل عباس هستم

شنیدم دستهایت را بریدند

به تیری چشم نازت را دریدند

چو طفلان این سخنها را شنیدند

همه از هم خجالت می کشیدند

بمیرم برا دل پاره پارت مادر

بمیرم برا مشک دریدت مادر

بمیرم برا چشم تیرخوردت مادر

بمیرم برا فرق شکافتت مادر

بمیرم برا امید ناامید شدت مادر

یارب مکن امید کسی را تو ناامید

 

به یه نقلی اباعبدالله واباالفضل با هم آمدن سمت میدان برای طلب آب،اما قرار گذاشتن هرکدوم زودتر به آب رسید به دیگری خبر بده،آقا اباالفضل آمدن سمت شریعه،چهار هزار نفر مراقب شریعه هستن،اما ابالفضل پسر حیدر کراره،خودش رو کنار شریعه رسوند مشک وپرآب کرد،فریاد زد اناابن علی المرتضی،آقا امام حسین فهمید ابالفضلش به آب رسیده جواب داد اناابن محمد المصطفی،یه زمانی گذشت یه بار صدای اباالفضل بلند شد،وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا یَمینی، اِنّی اُحامی اَبَداً عَنْ دینی،آقا اباعبدالله فریاد زدن اناابن فاطمه الزهرا،یعنی اباالفضلم به یاد درد دست مادرمون زهرا،درد دستت رو تسکین بده برادر،اما هرچه گذشت دیگه صدایی از عباس نیومد، حسین فریاد زد انا ابن علی المرتضی ،پاسخی نیومد،انا ابن خدیجه الغرا،پاسخی نیومد،میدونی چرا،آخه عباس مشک وبه دندان گرفته نمیتونه جواب حسینش رو بده،یه بار حسین دید عباس داره صداش میزنه،یا اَخا اَدرِک اَخاک

 

دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد

چشم حرامی با حرم روبرو شد

 

بیا برگرد خیمه ای کس و کارم

منو تنها نگذار ای علمدارم

 

تو که پیرم کردی ای پناه من

زمین گیرم کردی ای سپاه من

آب به خیمه نرسید فدای سرت

حسین قامتش خمید فدای سرت

 

پیر شده برادرت فدای سرت

خونه چشم خواهرت فدای سرت

 

یه عبارتی هست تو مقتل کنار بدن ابالفضل ابی عبدالله یه جوری گریه کرد با همه گریه هاش فرق داشت. اصلا با همه جنازه ها و بدنهایی که اومده بود کنارشون ،فرق داشت. نوشتند کنار بدن عباس "صَرَخَ الحُسین"... "صَرَخ" یعنی فریاد زدن....کنار بدن علی اکبر "وَ رَفَعَ الْحُسَینُ،صَوْتَهُ بِالْبُکاء" کنار بدن علی اکبر بلند گریه کرد. اما دیگه کنار عباس گریه فایده نداره، داد می زد می گفت: داداش... آخ کمرم شکست داداش. چهار تا جمله حسین کنار بدن عباس گفت بی نظیره...اوج روضه رو می رسونه. اول گفت: "اِنْکَسَرَ ظَهْرِی "معناش واضحِ یعنی کمرم شکست. بعد فرمود "وَ انقَطَعَ رَجائی" امیدم نا امید شد. بعد فرمود: " وَقَلَّتْ حِیلَتی " یعنی دیگه صبرم از کف رفت. طاقتم طاق شد، بیچاره شدم. اما این آخریش آدمومی کشه. می دونم همه منتظرید، پس یه جور ناله بزن حق امروز ادا بشه ، فرمود "وَ شَمَّت بی عَدُوّی". یعنی عباس پاشو ببین روی دشمن به حسین وا شده. ببین نزدیک من دارن ناسزا میگن. ببین روشون به خیمه ها وا شده. دارن اهل حرم نشون میدن

 

پاشو عباس! نرفته تا دشمن به سمت حرم

پاشو عباس! تا پاره نشه گوشایِ دخترم

پاشو عباس! وگرنه اسیری میره خواهرم

 

دلت میاد بری و ، زینبم خون جگرشه

سخته با قاتل تو ، تا کوفه همسفر شه

 

بستی چشماتُ اما ، وا شده چشم دشمن

دارن آماده میشن ، بریزن رو سر من

 

یا ساقی العطاشا


حسین آرام جانم

حسین روح وروانم

حسین هست ووجودم

حسین بود ونبودم

حسین داروندارم

حسین ورد زبانم


دانلود ای عموجان

دانلود شیرم حلالت

دانلود روضه ادرک اخاک

دانلوددامن کشان رفتی

تماشا در آپارات

دانلود روضه صرخ الحسین

دانلود پاشو عباس

تماشا در نماشا


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد