نوایی با ترنم عاشقانه

نوای دلدادگی

نوایی با ترنم عاشقانه

نوای دلدادگی

حکایت دلتنگی آیت الله بهبهانی برای امام زمان و کربلا


مرحوم آیت الله بهبهانی،خیلی دلتنگ آمدن مهدی فاطمه بود،زبان به گلایه باز که یابن العسگری پس کی میخوای بیای آقا،وقتی این همه عاشق و منتظر داری،وقتی این همه صدای یا صاحب الزمان تو هر کوی و برزن بلنده،پس چرا نمیای آقا

کارم شده ز دوری تو سوختن, بیا
بر این دل شکسته ام آتش مزن, بیا

اهل کسا ز آمدنت حرف ها زدند
اکسیر جان, عصاره ی هر پنج تن بیا

الغوث و العجل نمی افتد دگر ز لب
ای آرزوی قلبی هر مرد و زن بیا

دل شد حریم روضه ی عطشان کربلا
در صحن این حسینیه, یابن الحسن بیا


گذشت و زائر حرم اباعبدالله شد،اونجا هم یکسره زبان به گله و زاری باز که آقاجان،پس چرا نمیایی،آقا صاحب العصر که بر  صدق باطن او آگاه بودن،ایشون رو به حضور پذیرفتن،اما به تصرف ولایی بردنش کنار بقعه ابا عبدالله،جوریکه حرفها و درددلهای زائرای امام حسین رو با ارباب میشنید،حجه ابن الحسن فرمود تو که اینقدر گلایه میکنی که همه دلهای شیعیان،داغدار نیومدن مهدی فاطمه هستن،خوب گوش بده ببین با جد غریبم حسین چی نجوا میکنن، میگه خوب گوش دادم دیدم یکی میگه ارباب خونه ندارم،یکی میگه خدایا به حق حسین به من اولاد بده،یکی دیگه وسعت  کسب و کار میخواد،یکی دیگه هم همسر مناسب میخواد،بقیه هم یه چیزایی مثل همینها میخواستن،امام زمان رو کرد به من فرمود،تو جایی که خدا عهد بسته،دعا مستجابه،حتی یکی هم به یاد من مهدی نیست،حتی یکی هم برا فرج من دعا نمیکنه که خدا، به حق شهید کربلا،فرج میوه دلش مهدی رو برسون


در این زمانه ای که ریا و فریب هست

ای خواجه درد نیست مگر نه طبیب هست

از یاد برده ایم که یاری غریب هست

اینجا هنوز رایحه ی بوی سیب هست


اما آقا جان این روزها دلهای حق شناس عالم،بیش از هر برهه ای از تاریخ،با نگاهی نگران،مضطر و ملتمس،در انتظار منجی، تو رو صدا میزنن،مظلومین غزه،فلسطین،سوریه،یمن،همه با هم،همنوا بشیم، به یاد اضطرار زینب


الهی بزینب،عجل لولیک الفرج



دانلود حکایت

تماشا درنماشا