نوایی با ترنم عاشقانه

نوای دلدادگی

نوایی با ترنم عاشقانه

نوای دلدادگی

اگر چه اسیر گناهم، مرا هم بخوان با نگاهت


یاد باد آن روزگاران یاد باد
دلم مثل این کاروان ها، دوباره شده زائر تو
خوشا گریه در اربعینت،خوشا روضه جابر تو
اگر جابرت رفته از هوش، کنار مزار تو مولا
چه بر زینب تو گذشته، که بر نیزه دیده سرت را
دمادم به لبها دم یا حسین است
که عهد دل ما فقط با حسین است
یاحسین یابن الزهرا
اگر چه اسیر گناهم، مرا هم بخوان با نگاهت
که این سو و آن سو نمانم، بیایم سوی خیمه گاهت
مرا هم گرفتار خود کن، که از مهر تو پر شود دل
که از هرچه جز با تو بودن، پشیمان شود، حر شود دل
خوشا جان و دل را، به کوی تو بردن
خوشا دل سپردن، خوشا سر سپردن
یاحسین یابن الزهرا


دانلود دل آوازاگر چه اسیر گناهم

تماشا در نماشا

ناحِلَةَ الجسم


ناحِلَةَ الجسم یعنی ...
نحیف و دلشکسته میری
جوونی اما مادر پیری
بهونه ی سفر می گیری

باکیةَ العَین یعنی ...
بارون غصه ها می باره
چشای مادر ما تاره
دیگه علی شده بیچاره

مُنهَدَةَ الرُکن یعنی ...
توون برات نمونده مادر
کی قلبتو سوزونده مادر
کی بالتو شکونده مادر

مُعَصَّبَةَ الرَاس یعنی ...
بستی سری رو که پر درده
رنگ رخ تو مادر زرده
تو کوچه کی جسارت کرده

جوری لگد خوردی که ؛
نمی تونی بلند شی از جات
جای غلافِ رو بازوهات
داری میری کنار بابات

هیچ کسی ای وای من ؛
نگفت تو کوچه به اون کافر
نزن زنو جلوی شوهر
بمیره زینبت ، ای مادر


دانلود دل آواز ناحله الجسم

تماشا در آپارات



گمانم قبل تو زینب بمیره


چنان داغت مرا غمناک کرده
که دست من تورا در خاک کرده
به جایت زینب مظلومه تو
غبار غم زرویم پاک کرده
کنار تربتت اندر دل شب
بود نام تو زهراجاری از لب
به خانه تا روم با دیده تر
کشد ناز مرا مظلومه زینب
تمنای دل زینب همینه
که روی زانوی مادر بشینه
الهی این چه درد بی دوائی است
که دختر روی مادر را نبینه
تو که رکن تمام کائناتی
چرا با کودکان کم التفاتی
گمانم قبل تو زینب بمیره
شنیده ناله عجل وفاتی

آخه مظلومیت برا یه دختر چهار پنج ساله از این بیشتر که زینب همه چیز رو دیده،جلو چشمش، فاطمه اومد کمربندِ مولا رو گرفت،فرمود:نمیزارم امامم رو ببرید،مگه زهرا مُرده باشه....به یه اشاره ی فاطمه نوشتن: چهل مردِ عرب رو زمین افتاد...به رگِ غیرتِ نداشتشون بر خورد نانجیبا،گفت:چرا ایستادیدمیخوایید زهرا آبروتون رو ببره..گفتن:چیکار کنیم؟ ملعون گفت:با هر چه میتونید دست فاطمه رو کوتاه کنید...ای وای

گردیده بود قنفذ همدست با مغیره

او با غلافِ شمشیر،او تازیانه می زد

 زینب دست روی سر گذاشته،هی صدا میزنه:نزنید،مادرم رو نزنیدنانجیبا...اینجا وسط کوچه زینب می گفت:نزنید...یه روزی هم بالای تل زینبیه، دست روی سر گذاشته بود،فریادمی زد:نزنیدحسینم رو نزنیدنور دوعینم رو، وامحمدا،واعلیا

 

از حرم تا قتلگه زینب صدا مى ‏زد حسین
دست و پا مى ‏زد حسین زینب صدا میزد حسین

از جنان تا قتلگه حیدر صدا مى ‏زد حسین
زهرا صدا می زد حسین

زینب صدا میزد حسین

حسین آرام جانم

حسین روح وروانم

حسین هست ووجودم

حسین بود ونبودم

حسین داروندارم

حسین ورد زبانم

الا ای چاه یارم را گرفتند


الا ای چاه یارم را گرفتند
گلم عشقم بهارم را گرفتند
میان کوچه ها با ضرب سیلی
همه دار و ندارم را گرفتند
دگر پروانه بال و پر ندارد
نه بال و پر که خاکستر ندارد
مفسرها! همه با خون نویسید
که قرآن علی کوثر ندارد

 

علی مولای درویشان، صفابخش دل ایشان

به هر دردی پی درمان، علی گویم، علی جویم

بر آرم سر چو در محشر، به یاد ساقی کوثر

علی سلطان انس و جان، علی گویم، علی جویم


دانلود دل آواز  همه دارو ندارم

تماشا در نماشا

آه! مرگ خونین من! عزیز من! زیبای من! کجایی؟


نامه حاج قاسم به دخترش
فاطمه عزیزم! این چند صفحه را برای تو می‌نویسم، چون می‌دانم مقدسانه مرا دوست داری؛ نمی‌دانم چرا این حرف‌ها را برایت می‌نویسم،
 اما احساس می‌کنم در این تنهایی و غربت عمرم نیاز دارم با کسی عقده دل باز کنم.
 آه! مرگ خونین من! عزیز من! زیبای من! کجایی؟
مشتاق دیدارت هستم... وقتی بوسه انفجار تو، تمام وجود مرا در خود محو می‌کند، دود می‌کند و می‌سوزاند. چقدر این لحظه را دوست دارم. آه... چقدر این منظره زیباست.
چقدر این لحظه را دوست دارم. در راه عشق جان دادن خیلی زیباست...
خدایا! 30 سال برای این لحظه تلاش کردم. برای این لحظه با تمام رقبای عشق در افتاده‌ام. زخم‌ها برداشته‌ام، واسطه‌ها فرستاده‌ام. چقدر این منظره زیباست! چقدر این لحظه را دوست دارم
آه! مرگ خونین من! عزیز من! زیبای من! کجایی؟


دانلود دل آواز مرگ خونین من

تماشا در نماشا

کنارِ قدم های جابـــر سویِ نینوا رهسپـاریـم


یاد باد آن روزگاران یاد باد
کنارِ قدم های جابـــر سویِ نینوا رهسپـاریـم
ستون های این جــاده را ما به شوقِ حـــرم می شمــاریم
شبیه رباب وُ سُکینه برای شما بیقــراریم
از این سختی وُ دوریِ راه به شوقِ تو باکی نداریم
فداییه زینب،پُر از شـور وُ عشقیم
اگر که خدا خواست،به زودی دمشقیم
لبیکَ یابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا
دل سینه زن را چهل شب به پابوس یاد تو بردیم
به این روضه ها خو گرفتیم به این نوحه ها دل سپردیم
به آن مصحف پاره پاره که بسم اللهش مانده بر نی
به آیات کهف و رقیمی که خونینْ لبش خوانده بر نی
نظر کن به این دل که چلّه نشین است
پر از شوق دیدار در این اربعین است


دانلود دل آواز کنار قدمهای جابر

تماشا در نماشا

چادرت را بتکان‌ روزی ما را بفرست


به یاد حاج قاسم که عمری درمسیر جهاد با نفس وخصم،ورد زبان کلام ونگاه وعملش ، یا فاطمه بود،پس بیا اینبار در اولین سالروز شهادتش،سلیمانی وار مادر را صدا بزنیم:


چادرت را بتکان‌ روزی ما را بفرست
ای که روزی دو عالم همه از چادر توست


ای مادر ای مادر ای مادر


من از خاک پای تو سر بر ندارم
مگر لحظه ای که دگر سر ندارم
مگیر از سرت سایه ی چادرت را
پناهی از این خیمه بهتر ندارم

ای مادر ای مادر ای مادر


دانلود دل آوازای مادر


تماشا در آپارات

خداحافظ علی


نگاهی با دعا به حالم کن علی
نمانده فرصتی حلالم کن علی
امیرالمومنین بمیرم بعد ازاین
 شوی خانه نشین
خداحافظ علی
دم رفتن شده
پر از تاب و تبم
سپردم خانه را
به دست زینبم
ببخش این خسته را
که بین غصه ها
شود از تو جدا
خداحافظ علی


دانلود دل آواز خداحافظ علی

تماشا در نماشا

رضا سلطان قلبم


بدرگاهت پناه آورده ام شاها گدایم من
گدای زار و دلخسته حقیر روسیاهم من
بصد امید روی آورده ام ای خسرو خوبان
مکن نومیدم از درگاهت ای شه مبتلایم من
بجان مادرت زهرا پناهم ده مرا شاها
پناهی جز توام نبود فقیر و بی پناهم من
تویی نور خدا و حجت حق مظهر جانان
ضعیف و ناتوان رنجور حقیر تیره جانم من
امام ضامن و ثامن تو گنج رافت و مهری
نخواهی زایرت نومید باشد، این گمانم من


رضا سلطان قلبم

رضا درمان دردم

رضا یار ضعیفان

رضا حج فقیران

رضا پناه ایران


دانلود دل آواز رضا سلطان قلبم

تماشا در نماشا

خوش اومدی امام عسگری


پسر حضرت هادی! به فدایت پدرم

پدر حضرت مهدی! به فدایت پسرم


نشسته برقِ شادی تویِ چشمایِ هادی
ملائک دم گرفتند ، با آهنگِ منادی
 
از همه سری ، عزیز حیدری
خوش اومدی امام عسکری ...

اومده آیئنۀ خدا ، نوادۀ علیِ مرتضی
دومین امیرِ سامرا،رسیده سومین ابن‌الرضا
 
تو مدینه گل میبارن
اسمشُ حسن میذارن ....

از همه سری ، عزیز حیدری
خوش اومدی امام عسکری ...

گلِ بابُ المرادِ،که عطر و بوش زیادِ
خدا امشب چه ماهی،به هادی هدیه داده
 
تاجِ سروری ، خدایِ دلبری
خوش اومدی امام عسکری ...


مقدمش به دل صفا میده،به خلقتِ خدا بها میده
ای گدایِ سامرا بیا،آقا براتِ کربَلا میده
 
ضریحِ شش گوشه داره
برامون کم نمیذاره ...

از همه سری ، عزیز حیدری
خوش اومدی امام عسکری ...
 
تویی وردِ زبونم،تویی آروم جونم
سرودِ سال بعدُ،تو سامرا میخونم ...
 
نسلِ کوثری،شفیع محشری
خوش اومدی امام عسکری ...

سفره ‌داری و زبون زدی،میون آقاها سرآمدی
اَیُهَا الزَکی العسکری،حسن حسن ابا محمدی

پدرِ صاحبِ مایی ...
ثمرِ خونِ خدایی ...

از همه سری ، عزیز حیدری
خوش اومدی امام عسکری


دانلود دل آواز خوش اومدی امام عسگری

تماشا در نماشا


عجب رسمیه رسم زمونه


به یاد کوچ غریبانه عزیزان در این روزگار کرونایی
وای برما که اگر،بعد این شام سیه،نبود صبح سپیدی

عجب رسمیه رسم زمونه
عجب رسمیه رسم زمونه
قصه‌ برگ و باد خزونه
میرن آدما از اونا فقط خاطره‌هاشون به جا می مونه
کجاس اون کوچه؟
چی شد اون خونه؟
آدماش کجان؟
خدا می دونه …
بوته ی یاس بابا جون هنوز
گوشه ی باغچه توی گلدونه
عطرش پیچیده تا هفت تا خونه
خودش کجاهاس؟
خدا می دونه …
می رن آدما از اونا فقط خاطره هاشون به جا می مونه
تسبیح و مهر بی بی جون هنوز
گوشه ی طاقچه توی ایوونه
خودش کجاهاس؟ خدا می دونه
خودش کجاهاس؟ خدا می دونه
می رن آدما از اونا فقط خاطره هاشون به جا می مونه
پرسید زیر لب یکی با حسرت
پرسید زیر لب یکی با حسرت
از ماها بعدا چی یادگاری می خواد بمونه؟ خدا می دونه
می رن آدما از اونا فقط خاطره هاشون به جا می مونه
می رن آدما از اونا فقط خاطره هاشون به جا می مونه

روضه شهادت امام رضا(ع)


هر سال، اول محرم رو با کلام ولی نعمتمون امام رضا شروع میکنیم: یابن شبیب إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ، برای هر چی  میخواستی گریه کنی برای جدّ غریب ما گریه کنید،آقاجان هر سال اذن عزا رو ما از شما میگیریم، یا امام رضا ! ...

 

روضه هارو از تو دارم

گریه هارو ازتو دارم

به حسین ، کربلا رو از تو دارم

یا امام رضا ! ...

 

آخر صفرهم یاامام رضا،اومدیم در خونت، تا سیاهه عزاداری این دوماهمون رو امضا کنی،

اومدیم تا غم غربت جد غریبت رو گره بزنیم با غم غربت غریب الغربای طوس،

هر چند ناتوان شدی اما ز پا نَیُفت

ای هشتمین عزیز! عزیزِ خدا نَیُفت

 

می ترسم آن که دست بگیری به پهلویت

باشد ز پا بیفت ولی بی هوا نَیُفت

کوچه به آل فاطمه خیری نداشته

دیوار را بگیر و در این کوچه ها نَیُفت

آخ چه غمیه غم این کوچه ودیوار،اصلا مصیبت هر کدوم ازاین آل الله رو میخوای بگی به مصیبت مادرشون میرسی،آخه هرکدومشون که زمین خوردن اول گفتن آخ مادر

از بس شبیه مادرش افتاد بر زمین

در انتهای کوچه سرش را گرفته بود

چشم انتظار دیدن روی جواد بود

خیلی بهانه ی پسرش را گرفته بود

 

بر روی خاک بود که پیچید بر خودش

آثار تشنگی، جگرش را گرفته بود

امام رضا به اباصلت فرمود:اگه دیدی عبا، روی سرم بود،دیگه کار از کار گذشته ومامون کار خودش رو کرده،وقتی امام از کاخ خارج شد دید امام عبا رو برسرکشیده ،یعنی نزدیک من نشو ،آخه همه دارن نگاه میکنن، ببینن کار من با سم به کجا میرسه ،اباصلت میگه تو اون مسیر کوتاه از کاخ اون ملعون تا حجره، امام شاید قریب به پنجاه بار نشست وبلند شد،گاهی میگفت آه جگرم ،گاهی هم میگفت جوادم کجایی پسرم، رسیدبه حجره رو انداز رو کنار زد،پیراهن ِ مبارک رو بالا زد، شکم رو گذاشت رو خاک،مثل مار گزیده دور خودش می پیچیدوجوادش رو صدا میکرد، بالاخره جوادش اومد به بالینش وسر پدر رو به زانو گذاشت ،چه خوبه هر بابایی داره جون میده،پسرش بیاد بالینش،اینجا پسر به اذن خدا از مدینه به طوس آورده میشه تا سر پدر رو به دامن بگیره،یه جا هم کربلا،شام غریبان دیدن زین العابدین خیلی پرسوز وگدازه وبی تابی میکنه،هی میگه:بابا نشد بیام سرت رو به دامن بگیرم،سرت رو از کربلا بردن،اینقدر میام تا سرت به من برسه. آقا جواد الائمه چشمای بابا روبست،قاعده اینه چشم های شهید یا میّت رو می بندند،اما بمیرم سر امام حسین از گودال بالا اومد، چشم ها باز بود، روی نیزه چشم ها باز بود، تو طشت طلا رفت چشم ها باز بود،تا اینکه تو خرابه شام سر بابا به دامن گرفته شد،اما نه آغوش پسر، آغوش دختر،اون هم سه ساله، با دست های کوچیکش چشم های بابا رو بست،آخه توی خرابه،زینب و زین العابدین دست بسته بودند، گفت:بابا من دیدم چجوری چوب به لبت زدن بابا،بذار لبات رو ببوسم بابا، دختر سه ساله لبها رو بر لبهای پدر گذاشت ودر همین حال گوشه ی خرابه دق کردوجون داد، آخه مثل مادرش دیگه طاقت دوری پدر رو نداشت،برا همینه میگن  هیچ دختری مثل رقیه اینقدر ازمادرش ارث نبرده ، از روی ناقه افتاده واستخوان ها آسیب دیده،قد خمیده، صورت کبودازسیلی،اما ایکاش به سیلی بسنده کرده بودند

من دختری یتیمم اگر می شود نزن

گر می زنی بزن،ولی حرفِ بد نزن

سیلی مگر چه داشت که دیگر نمی زنی؟

سیلی بزن، به پهلوی من با لگد نزن


دانلود روضه

تماشا در نماشا

روضه واقعی امام حسن مجتبی


عبدالزهرا کعبی از ذاکرین اهل بیت ،خودش امام مجتبی رو توخواب دید،آقا فرمودند چرا روضه ما رو نمیخونی؟...  گفت آقاجون من یه عمر روضه خون شمام ،روضه هایی که از شما به ما رسیده ، همه رو خوندم ... اونی که شنیدم شما رو مسموم کردن .تا جایی که پاره های جگرتون رو داخل تشت دیدن .. حتی به جنازه شما هم رحم نکردن،جنازه شمارو تیربارون کردن .. فرمود عبدالزهرا اما روضۀ واقعی من حسن اینا نیست، یا رسول الله منوببخشید، اما میدونم روضه شما هم روضه زهراست،چرا که همیشه میفرمودید برا رسالتم از شما مزدی نمی خوام،فقط با اهل بیتم مدارا کنید،با زهرای من مهربون باشید،مبادا فاطمه منو اذیت کنید،


امام حسن به عبدالزهرا فرمودند:اگه خواستی برام روضه بخونی اینو بخون ...

 روضۀ من اون لحظه ای بود که دستم تو دست مادرم بود ... تو کوچه های بنی هاشم، اون نانجیب چنان سیلی محکمی به صورت مادرم زد که بر زمین افتاد ،فقط همینو بگم،از این طرف که میرفتند ؛ دستان امام حسن در دستان مادر بود اما وقتی از اون کوچه برمیگشتند، دیگه دستان مادر دردستان امام حسن بود . امام حسن شده بود عصای دست مادر،

ممنونم ای زهر جفا کردی مرا حاجت روا

درد غم دیرینه ام دادی طبیبانه شفا

کاش آن زمان می آمدی در کوچه های بی کسی

تا می گرفتی پیش از این با جرعه ای جان مرا

 

تا که نمی دیدم دگر آن صحنه های پر شرر

شاهد نمی شد چشم من بر ضرب سیلی جفا

یا آنکه آتش می زدی بر این دل خونین جگر

تا که نبینم پشت در افتادن خیرالنسا

همه بگید یا زهرا


دانلود روضه واقعی امام حسن

تماشا در نماشا

عزای خاتم


رسد ز افلاک، نوای ماتم

که گشته برپا، عزای خاتم

 

روح الامین بزن به سینه

بعد رسول بی قرینه

کرببلا شود مدینه

 

جان به لبِ پیمبر آمد

پیک عجل پشت در آمد

اجازه دست کوثر آمد

 

وا ابتاه واویلا



 

حسینِ زهرا، عزا گرفته

کنارِ زینب ،نوا گرفته

 

تاجِ سرم برادرم رفت

سایه ی رحمت از سرم رفت

حافظ ِسِرِّ مادرم رفت

 

ز پا نشسته خواهرتو

چه کرده با تو همسرتو

که سبز گشته پیکرتو

 

واحسنا واویلا



خداحافظ ای حسین من


تو این شبا برای حال خستمون دعا کن
تو رو خدا برا دل شکستمون دعا کن
ببین گناهبال و پر، پروازمون رو بسته
آقا بیا،برای بال، بستمون دعا کن

 تو رو به اضطرار زینب،
به قلب بی قرار زینب،
به غربت مزار زینب،


تو رو به لکنت رقیه
به زخم صورت رقیه
تو رو به غربت رقیه

بیا آقا،بیا مولا

من اومدم،بازصدات کردم،

 تو هم منو صدام کن
یه کاری کن،بازبیا منو

دوباره رو به رام کن
تو رو قسم به خجلت، سکینه از ابالفضل
آقا منواین اربعین،راهی کربلا کن

آقا منواین اربعین،زائر کربلا کن


تو رو به شاه بین گودال
تو رو به اون پیکر پامال
به مادری که رفته از حال

به مشک پاره ی علمدار،
تو رو به اون دو چشم خون بار،
به طفل تشنه تو گهوار،

بیا آقا،بیا مولا


آقا جان هربار طلبیده شدیم آمدیم کربلا،از همون ابتدا یه غصه ای گلومون رو میفشردودلمون رو خون کرده بود،اون هم غمی نبود جز غم لحظه خداحافظی با حسین،ما که فوقش چندروزی مهمان خوان باکرامت ارباب بودیم وچشمان نالایقمون  هم توفیق زیارت چهره دلربای اباعبدالله رو نداشت، موقع خداحافظی داشتیم جون میدادیم ، ای امان از دل زینب که قریب پنجاه چند سال باحسین بود،چجوری میتونست از حسین دل بکنه،بخدا اگه دست ولایی حسین نبود که قلب زینب رو آروم کنه،زینب اون لحظه جان داده بود،اما یه خداحافظی غریبانه دیگه ای هم زینب با حسین داره که شاید اگه نظر اباعبدالله نبود زینب جان داده بود، اونم وقتیه زینب اربعین داره با حسین وداع میکنه بره مدینه،

کجا برگردم بدون تو، ای سایه ی سر من
چرا جان بر لب نمی آید، در این غروب رفتن
به لبهای خشک تو سوگند، که تشنه ام به دیدار
همین که چشمان خود بستی، شده جهان من تار
مرا که کشته غم دوری، تو را خدا نگهدار
وای
الا قد خمیده خداحافظ
گلوی بریده خداحافظ
دل غصه دیده خداحافظ
وای
لب پاره پاره خداحافظ
دل پر شراره خداحفظ
تن پر ستاره خداحافظ
خدا حافظ ای حسین من


نرفته از یاد من هرگز، آن لحظه های آخر
چها گفتی با خدای خود، در آن دعای آخر
تو در زیر دست و پا ماندی، من بیقرار و حیران
همین که دشمن مرا میزد، همراه این یتیمان
دعا میکردم سرت از نی، مرا نبیند آن سان
وای
شب و انتظار سحر گشتن
ندارم دگر پای برگشتن
دوباره من و دربدر گشتن
وای
تو ای در بلا ساحل زینب
دعا کن برای دل زینب
که شد دوریت قاتل زینب
خدا حافظ ای حسین من


دانلود دل آواز خداحافظ ای حسین من

تماشا در نماشا

پشت سر مرقد مولا،روبرو جاده وصحرا


تو این شبا برای حال، خستمون آقادعا کن

تو رو خدا برا دل، شکستمون آقادعا کن
ببین گناه،بال و پر ،پروازما رو بسکه بسته
یکدم بیا،برای بال، بستمون آقادعا کن

من اومدم،صدات کردم ،تو هم من رو صدایم کن
یه کاری کن،بیا من رو ،دوباره رو به راهم کن
تو رو قسم به خجلت، سکینه ازآقام ابالفضل
آقا منو،این اربعین هم، زائر کرببلا کن


آقا جان قسمت کن امسال،پای پیاده، از نجف راهی بشیم سمت کربلا،آخه تو این دوباری که اربعین قسمت شد بیاییم پابوس ارباب،نشد که این مسیر رو پیاده طی کنیم،همه امیدمون به امسال بود اسممون بره کنار اونایی که حال دلشون تو این هروله صفا تامروه نجف تا کبلا،گره خرده با این نوا وکلام

پشت سر مرقدمولا روبرو جاده و صحرا
بدرقه با خود حیدر پیش رو حضرت زهرا
اینجا هر کی هر چی داره نذر حسین کرده
هر ستونی که رد میشیم سیل جوونمرده
یا حسین لبیک یا حسین لبیک یا حسین یابن الزهرا
اومدیم پای پیاده روز و شب توو دل جاده

اومدیم مولا ببینه شیعه مشتاقِ جهاده
تا دم آخر می مونیم پای همین مکتب
مرده باشه مگه شیعه تنها بشه زینب
یا حسین لبیک یا حسین لبیک یا حسین یابن الزهرا

تماشا در نماشا

همه آرام وقرار این دل زیارت در اربعین است


تو این شبا برای حال خستمون دعا کن
تو رو خدا برا دل شکستمون دعا کن
ببین گناه،بال و پر پروازمون رو بسته
آقا بیا،برای بال بستمون دعا کن

من اومدم،صدات زدم تو هم منو صدام کن
یه کاری کن،بیا منو دوباره رو به رام کن
تو رو قسم به خجلت سکینه از ابالفضل
آقا منو،این اربعین زائر کربلا کن
یابن الحسن

 آقا یابن الحسن دلمون برا اون مسیر پر پیچ وخم زیارت اربعین تنگ شده،مسیری که با پابوسی عمه جانتون حضرت معصومه برا گرفتن توشه را شروع میشد،اما الان آقا ما قبل از محرم وعاشورا، شدیم چله نشین عزای جد غریبت حسین تا شاید به نگاه شما فرجی بشه این راه بسته باز بشه تا همه باهم برا ارباب بی کفن تو مسیر رسیدن به حرمش در اربعین بخونیم

ز داغ تو دل حزین است،‌

 به یادت چله نشین است
همه آرام و قرار این دل زیارت در اربعین است
سپردم دل را به جاده،

 میایم پای پیاده
ره عشق است و ندارم باکی اگر خاری در کمین است
جان و جانان من، عشق و ایمان من، با تو پیمان من، حسین


دانلود دل آواز آرام وقرار

تماشا در نماشا

گل ام البنین شیرم حلالت


الا مادر به قربون جمالت

رخ چون بدر و ابروی هلالت

شنیدم کام عطشان جان سپردی

گل ام البنین شیرم حلالت

امانتدار باغ یاس هستم

همه عشق و همه احساس هستم

چنان شرمنده روی ربابم

که هم درد دل عباس هستم

شنیدم دستهایت را بریدند

به تیری چشم نازت را دریدند

چو طفلان این سخنها را شنیدند

همه از هم خجالت می کشیدند

بمیرم برا دل پاره پارت مادر

بمیرم برا مشک دریدت مادر

بمیرم برا چشم تیرخوردت مادر

بمیرم برا فرق شکافتت مادر

بمیرم برا امید ناامید شدت مادر

یارب مکن امید کسی را تو ناامید


به یاد شیرزنی که وقتی خبر پرپر شدن چهار گل زیبایش در کربلا را به او دادند هیچ توجهی نکرد وخم به ابرو نیاورد چون تنها دل نگران یکی بود وبس،دل نگران مرکز ثقل هستی، حسین ابن علی ابن ابیطالب.


دانلود دل آواز گل ام البنین شیرم حلالت

تماشا در نماشا


ای آقا،عمود چندمی؟


تو این شبا برای حال خستمون دعا کن
تو رو خدا برا دل شکستمون دعا کن
ببین گناه،بال و پر پروازمون رو بسته
آقا بیا،برای بال بستمون دعا کن

من اومدم،صدات زدم تو هم منو صدام کن
یه کاری کن،بیا منو دوباره رو به رام کن
تو رو قسم به خجلت سکینه از ابالفضل
آقا منو،این اربعین زائر کربلا کن

آقا جان تو این عصر دلگیر جمعه که نشون از غم غربت شما داره، نظری کن،این راه بسته باز بشه، ماهم قطره ای بشیم از اون سیل خروشان یاران اربعینت،اگه بپرسی تو اون سیل جمعیت دنبال چی هستی میگم آقا:

قدم قدم موکبارو میگردم

ستون ستون دنبال یه نشونه م
کجای این جمعیتی که میخوام

نمازمو پشت سرت بخونم


مگه میشه شبای درد و غم به سر نیاد؟

مگه میشه حبیب من تو این سفر نیاد؟


ما رو اینجا امام عسکری صدا زده

مگه میشه پدر صدا کنه پسر نیاد؟


میدونم، که بین زائرا، میدونم،میون مردمی
میسوزم، تو آتیش غمت،ای آقا، عمود چندمی؟

یا مهدی عزیز فاطمه یا مهدی عزیز فاطمه

شاید الان تو جاده ای و شاید

 گوشه کنار موکبا نشستی
دلم خوشه که این قَدَر میدونم

 تو هم کنار من تو جاده هستی

 

شاید الان به زائرای تشنه آب میدی

 یا تو موکب ،مسافرا رو جای خواب میدی

میشه باهم یه بار بریم مزار مادرت

 مطمئنم یه روز به این سوال جواب میدی


این لشکر به یاری خدا هر چیزی براش فراهمه
از کوفه با پرچم علی میریم تا مزار فاطمه

یا مهدی عزیز فاطمه یا مهدی عزیز فاطمه


دانلود دل آواز عزیز فاطمه

تماشا درنماشا


دارم با مادرت بابا! ، دردای مشترک


مثلِ یه شاپرک، با تنِ پُر ترک
دارم با مادرت بابا! ، دردای مشترک

تقصیرِ این دلِ، اگه ،مزاحمت شدم
هر جوریه میخوام ،بابا! ، برا تو جون بدم

خرابه نامناسب و، جایِ سرت نبود
حالا که اومدی، بخواب، رو پاهایِ خودم

دختر بدون گوشواره، بدون زینتی
انگاری که جلو باباش، خیلی معذبه

موی نخورده شونه و لباس کهنهُ
رقیه تو ببخش، اگه، که نامرتبه

چیزی نمونده از، شیرین زبونیام
حتی نمونده چیزی از، بلندیِ موهام

یه جور من و زدن، دیگه ،گوشام نمی شنوه
باید فقط با غصه هام، شبُ سحر کنم

یه دست رو گوشم و، یه دست، رو لب و دندونام
تازه باید پیشِ بابام، روسری سر کنم

همه ی شهدا لحظه ی جون دادن، ابی عبدالله هر جوری بود،خودش رو رسونده

صورت به صورت شهیدش گذاشته ،سر شهید رو به بالین گرفته

اما فقط یه نفر مقامش با دیگران فرق می کرد، که خودسیدالشهدا سر به بالینش گذاشت

تا سر باباش رو آوردن، لباش رو گذاشت رویِ لبای پاره،بعضی ها میگن: مگه میشه بچه ی سه ساله پیر بشه؟

مگه قرآن نمیگه،در قرآن مگه نداریم: بچه ها،شیرخواره ها،اطفال از هول قیامت پیر میشن

مگه عاشورای امام حسین کمتر از قیامت بود؟همچین که سر رو آوردن توی خرابه…*

نبودی ببینی بابا! ، چه بی هوا منو زدن
نبودی ببینی بابا! ، کجا،کیا،منو زدن
نبودی ببینی بابا! ، چقدر شبا منو زدن

از اینا که گذشته، دختر تو بُریده بابا
بابا! لرزشِ دستام، برا بزمِ یزیده

نمی دونی چی کشیدم، جونم داره به لب میاد
نمی دونی چی کشیدم، با دست نشونمون میداد
نمی دونی چی کشیدم، یعنی میشد عموم بیاد

قوَّت پامُ بردن
سویِ چشامُ بردن
با زدن رویِ لبات
جون و صِدامُ بردن
حسین


دانلود روضه

تماشا در نماشا