هرشب به سر کوی توام دست نیاز است
هر صبح به دیدار توام روی نماز است
خاکی زدر خویش به مژگان ترم ریز
تاشکرکنم دلبر ما بنده نواز است
دلم بی تاب رویت،شود آیم به کویت
گرم از خود برانی،گناهم عشق رویت
دودست دعا فرا برده ام،که گر از خود نرانی
به وقت سحر،کنم ندبه ها،
که ره یابم به سویت
به شوق نور رویت