نوایی با ترنم عاشقانه

نوای دلدادگی

نوایی با ترنم عاشقانه

نوای دلدادگی

یار نداشتی

یار نداشتی طاقت اینهمه آزار نداشتی

کاشکی پشتِ خیمه شیرخوار نداشتی
من بمیرم که علمدار نداشتی

یار نداشتی رمقی برای پیکار نداشتی
جز حرم غصه ای انگار نداشتی
من بمیرم که علمدار نداشتی

کار از کار گذشت ؛
مرکب از تنِ تو هربار گذشت ..

مونده برای ما چشم تری فقط
از خیمه های ما، خاکستری فقط
نمونده اکبری، نمونده اصغری
تو خاک و خون تنی ، بالای نی سری
ای خدا
چرا دارن اسبا رو ، نعل تازه می زنن
عرش خداست سینه ای که میخوان پامالش کنن

امام باقر میفرمایند ما دیدیم عده ای با اسب هی می تاختند داخل گودال،میومدند بالا دور میزدند دوباره میرفتند داخل گودال،بعد چند بار دیدیم از گودال که آمدند بیرون، رفتن سمت علقمه که رو بدن عموم عباس  هم بتازن

یار نداشتی کفنی غیر همین خار نداشتی
حتی با زخم تنت کار نداشتی
پیرُهن نداشتی دستار نداشتی

یار نداشتی ولی این غصه رواین بار نداشتی
یارِ بین در و دیوار نداشتی
تیر و نیزه بودُ مسمار نداشتی

کار از کار گذشت
قصه بین در و دیوار گذشت
روضه با داغیِ مسمار گذشت ..

وقتی تیر و تو قلبش زدن ، هر کاری کرد تیرُ از رو به رو در بیاره نشد .. اربابِ ما رو اسب خم شد .. تیر و از کمر در آورد .. از سینه مثل ناودون خون میریخت .. دو دستی خون هارو به محاسنش میمالید .. چیزی زیر لب میگفت ، شاید میگفت منو امروز نکشتن .. من کشتۀ اون روزیم که مادرم باردار رفت پشت در .. یکی نگفت این دختر رسول خدا هست ..*

سر نداشتی تشنه بودیُ برادر نداشتی
جایِ سالمی تو پیکر نداشتی
من بمیرم که تو مادر نداشتی

سر نداشتی بینِ لشکر بودی لشکر نداشتی
بال و پر زدی ولی پر نداشتی
کاشکی تو خرابه دختر نداشتی


دانلود روضه

تماشا در نماشا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد