نوایی با ترنم عاشقانه

نوای دلدادگی

نوایی با ترنم عاشقانه

نوای دلدادگی

وداع علی وزهرا

بیمارت ای علی جان جز نیمه جان ندارد

میلی به زنده ماندن در این جهان ندارد

جانم علی ، علی جان ...

 

 همه بیایید نوحه خون زهرا بشید ... به خدا یه روزی میرسه ما زیر خروارها خاک خوابیدیم وقتی یه عده برا حضرت زهرا گریه میکنن  دیگه دستمون کوتاه شده،همه با هم

جانم علی ، علی جان ..

 

غم چون نسیمِ پاییز برگ و بَرِ مرا ریخت

این لالۀ بهاران غیر از خزان ندارد

 

بگذار تا بمیرد زین باغ پر بگیرد

مرغی که حقّ ماندن در آشیان ندارد

جانم علی ، علی جان ..

حالا به این بیت دل بده،که اصل روضه ام همینه

 

خواهم که اشک غربت از چهره ات بگیرم

شرمنده ام که دیگر دستم توان ندارد

 

در روایت هست زنان پرستاری که خدمت بی بی بودن، وقتی حال زهرا خراب شد ... خانم بیهوش شد اولین کاری که به ذهنشون رسید گفتن بریم علی رو خبر کنیم ... از خونه اومدن بیرون سراسیمه و مضطرب ... امیر المومنین زن ها رو بین راه دیدن، با یه اضطرابی فرمودن:

"مَن خَبَر؟! " چه خبر شده ؟!

چرا رنگ هاتون پریده ؟ چی شده ؟

 گفتن:

"أَدْرِکْ ابْنَةَ عَمِّکَ الزَّهْرَاء یا ابالحسن ..."

 

یا ابوالحسن ! اگه یه بار دیگه میخوای زهرا رو ببینی عجله کن ... علی آمد وارد منزل شد ... عبا روبرداشت ... عمامه رو برداشت ... سر بی بی رو به دامن گرفت ... اول صدا زد :

"یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى جوابی نشنید ... امیرالمومنین دوباره نگاه کرد؛ فرمود:

 "یَا بِنْتَ مَنْ حَمَلَ الزَّکَاةَ فِی طَرَفِ رِدَائِهِ وَ بَذَلَهَا عَلَى الْفُقَرَاءِ ..."

ای دختر کسی که سنبل کرم وبخشش به فقرابود،چرا به فقیری که محتاج یک نگاهته،کرم نمیکنی

 

با هر اسمی با هرتعبیری زهرا روصدا زد بی بی جواب نداد ...چشم ها رو باز نکرد ...

آخر یه جمله ای گفت دل بی بی به رحم اومد، صدا زد: "یا فاطِمَه! أَنَا ابْنُ عَمِّکَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِب ..." زهرا !من علیِ مظلومتم ...جوابم رو بده، من پسر عموی مظلومتم ...

 

" فَفَتَحَتْ عَیْنَیْهَا..."

بی بی چشم هارو باز کرد،نگاهش به نگاه علی گره خورد، انگار با نگاهش داره با علی درد دل میکنه،چی میگه زهرا:

نگاهی با دعا به حالم کن علی
نمانده فرصتی حلالم کن علی
امیرالمومنین بمیرم بعد ازاین
 
شوی خانه نشین
خداحافظ علی

دم رفتن شده
پر از تاب و تبم
سپردم خانه را
به دست زینبم
ببخش این خسته را
که بین غصه ها
شود از تو جدا
خداحافظ علی


وقتی چشم ها رو زهراباز کرد، روایت میگه :" وَ بَکَتْ وَ بَکَى..." هر دو شروع کردن با هم گریه کردن ... امیرالمومنین فرمود :این چه حاله غریبیه زهرا ؟بی بی عرضه داشت: "إِنِّی أَجِدُ الْمَوْتَ الَّذِی لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا مَحِیصَ عَنْهُ ...." علی جان مرگ رو در مقابل دیدگانم میبینم، پدرم رو در خواب دیدم،رسول خدا فرمود: یَا بُنَیَّةِ هَلُمِّی إِلَیَّ فَإِنِّی إِلَیْکِ مُشْتَاقٌ دخترم بیا که مشتاق دیدار توأم، پس بی بی شروع کرد آرام آرام وصیت وسفارش کردن،چه سفارشی:

فقط یک خواهش است
ز تو ای نورعین

شبانه ظرف آب
بده دست حسین
قرار ما دوتا
پس از این کربلا
کنار نیزه ها
خداحافظ علی

صدا زد علی جان حواست به حسینم باشه، نیمه های دل شب از خواب میپره، آب میخواد،بی بی زهرا سفارش کرد،سفارش فاطمه رو علی عمل کرد، حسن عمل کرد،زینب عمل کرد،اصلا همه ی اهلبیت همیشه مواظب بودند ببینند حسین کی لب باز میکنه اظهار تشنگی کنه،همه می دویدند، اما دلها بسوزه برا غریب کربلا، اون لحظه ای که یکه و تنها ، تو گودال افتاده بود، بدنش غرق خون، هی صدا زد مردم جیگرم از تشنگی میسوزه، چه جوری آبش دادن ؟؟ فَلَمْ یُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّیُوفِ ،جوابشو ندادن مگربا شمشیر

همه بگید مظلوم حسین،غریب حسین،عطشان حسین

حسین آرام جانم

حسین روح وروانم

حسین هست ووجودم

حسین بود ونبودم

حسین داروندارم

حسین ورد زبانم


دانلود بیمارت ای علی جان

دانلود روضه وداع علی وزهرا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد